• society, culture (of a group of people or a particular place); highly developed social and economic structure (also civilization)
civilisation
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. China has a long history of civilisation.
[ترجمه ترگمان]چین سابقه ای طولانی در تمدن دارد
[ترجمه گوگل]چین تاریخ طولانی تمدن دارد
[ترجمه گوگل]چین تاریخ طولانی تمدن دارد
2. Three major narratives intertwine within Foucault'stext, "Madness and Civilisation"
[ترجمه ترگمان]سه روایت اصلی در within stext، \"جنون و تمدن\" روایت می شود
[ترجمه گوگل]سه روایت عمده در متن فوکو، 'جنون و تمدن'
[ترجمه گوگل]سه روایت عمده در متن فوکو، 'جنون و تمدن'
3. He really thinks that European civilisation is morally bankrupt.
[ترجمه ترگمان]او واقعا فکر می کند که تمدن اروپا از نظر اخلاقی ورشکسته است
[ترجمه گوگل]او واقعا فکر می کند که تمدن اروپا از نظر اخلاقی ورشکسته است
[ترجمه گوگل]او واقعا فکر می کند که تمدن اروپا از نظر اخلاقی ورشکسته است
4. Civilisation soon came back into evidence again as we approached the small collection of buildings of North Eggardon Farm.
[ترجمه ترگمان]وقتی به مجموعه کوچکی از ساختمان های مزرعه Eggardon رسیدیم، تمدن دوباره به شهادت رسید
[ترجمه گوگل]به محض اینکه ما به مجموعه کوچکی از ساختمانهای مزرعه Eggardon North نزدیک شدیم، تمدن به زودی دوباره به شواهد رسید
[ترجمه گوگل]به محض اینکه ما به مجموعه کوچکی از ساختمانهای مزرعه Eggardon North نزدیک شدیم، تمدن به زودی دوباره به شواهد رسید
5. The Mayan civilisation flourished in the Yucatan peninsula between 300AD and 900AD.
[ترجمه ترگمان]تمدن مایایی در شبه جزیره یوکاتان بین ۳۰۰ بعد از میلاد و ۹۰۰ بعد از میلاد رشد کرد
[ترجمه گوگل]تمدن مایا در شبه جزیره یوکاتان بین 300 تا 900 دلاری رشد کرد
[ترجمه گوگل]تمدن مایا در شبه جزیره یوکاتان بین 300 تا 900 دلاری رشد کرد
6. Attitudes towards the foreskin depend largely on civilisation and culture.
[ترجمه ترگمان]در مورد ختنه گاهش، بیشتر به تمدن و فرهنگ بستگی دارد
[ترجمه گوگل]نگرش نسبت به مزاج به طور عمده بستگی به تمدن و فرهنگ دارد
[ترجمه گوگل]نگرش نسبت به مزاج به طور عمده بستگی به تمدن و فرهنگ دارد
7. This process of civilisation has, within the vastness of evolutionary time, hardly started.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند تمدن، در وسعت زمان تکاملی، به سختی شروع شده است
[ترجمه گوگل]این فرایند تمدن در طول زمان تکاملی به سختی آغاز شده است
[ترجمه گوگل]این فرایند تمدن در طول زمان تکاملی به سختی آغاز شده است
8. As civilisation evolved painters noted that near objects can overlap distant objects.
[ترجمه ترگمان]با رشد تمدن، نقاشان اشاره کردند که اشیا نزدیک می توانند با اشیا دور هم همپوشانی داشته باشند
[ترجمه گوگل]همانطور که تمدن تکامل یافته نقاشان اشاره کرد که نزدیک اشیاء می توانند اشیاء دور با هم همپوشانی داشته باشند
[ترجمه گوگل]همانطور که تمدن تکامل یافته نقاشان اشاره کرد که نزدیک اشیاء می توانند اشیاء دور با هم همپوشانی داشته باشند
9. The evidence of Western civilisation suggests that the status of older people has been generally low, but variably so.
[ترجمه ترگمان]شواهد تمدن غرب حاکی از آن است که وضعیت افراد مسن تر به طور کلی پایین بوده است، اما بصورت متغیر
[ترجمه گوگل]شواهد مبنی بر تمدن غربی نشان می دهد که وضعیت افراد سالخورده به طور کلی کم است، اما تا حدی متغیر است
[ترجمه گوگل]شواهد مبنی بر تمدن غربی نشان می دهد که وضعیت افراد سالخورده به طور کلی کم است، اما تا حدی متغیر است
10. He showed he like democracy and civilisation by carrying the conch everywhere.
[ترجمه ترگمان]او نشان داد که او دموکراسی و تمدن را با حمل صدف حلزونی در همه جا دوست دارد
[ترجمه گوگل]او نشان داد که در همه جا با حمل و نقل کانکشن، مانند دموکراسی و تمدن می باشد
[ترجمه گوگل]او نشان داد که در همه جا با حمل و نقل کانکشن، مانند دموکراسی و تمدن می باشد
11. This region after all is the cradle of civilisation.
[ترجمه ترگمان]این منطقه بعد از همه، مهد تمدن است
[ترجمه گوگل]این منطقه بعد از همه گهواره تمدن است
[ترجمه گوگل]این منطقه بعد از همه گهواره تمدن است
12. In short his attitude is moulded by civilisation.
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، طرز برخورد او از تمدن شکل گرفته است
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، نگرش او توسط تمدن شکل گرفته است
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، نگرش او توسط تمدن شکل گرفته است
13. We wanted to single out the main threat to civilisation.
[ترجمه ترگمان]ما می خواستیم تهدیدی بزرگ برای تمدن باشیم
[ترجمه گوگل]ما می خواستیم تهدید اصلی برای تمدن را برجسته کنیم
[ترجمه گوگل]ما می خواستیم تهدید اصلی برای تمدن را برجسته کنیم
14. This opera is one of the cultural totems of Western civilisation.
[ترجمه ترگمان]این اپرا یکی از the فرهنگی تمدن غرب است
[ترجمه گوگل]این اپرا یکی از تمدن های فرهنگی تمدن غربی است
[ترجمه گوگل]این اپرا یکی از تمدن های فرهنگی تمدن غربی است
15. There is no record of any human being killed by a comet or asteroid-but a large one could destroy civilisation.
[ترجمه ترگمان]هیچ سابقه ای از هر انسانی که توسط ستاره دنباله دار یا شهاب کشته شود وجود ندارد - اما یکی بزرگ می تواند تمدن را نابود کند
[ترجمه گوگل]هیچ رکوردی از انسانهایی که توسط یک دنباله دار یا سیارک کشته شده اند وجود ندارد، اما یک شخص بزرگ می تواند تمدن را نابود کند
[ترجمه گوگل]هیچ رکوردی از انسانهایی که توسط یک دنباله دار یا سیارک کشته شده اند وجود ندارد، اما یک شخص بزرگ می تواند تمدن را نابود کند
پیشنهاد کاربران
جامعه . فرهنگ . تمدن
تمدن
کلمات دیگر: