کلمه جو
صفحه اصلی

endocentric


(زبانشناسی) درون مرکز، مرکز گرای

انگلیسی به فارسی

(زبان‌شناسی) درون مرکز، مرکزگرای


آندوسنتیک


جملات نمونه

1. Endocentric construction and exocentric construction are two fundamental concepts of structuralism and have been influential among Chinese linguists.
[ترجمه ترگمان]ساخت Endocentric و ساخت exocentric دو مفهوم اساسی از ساختار گرایی هستند و در میان زبانشناسان چینی تاثیرگذار بوده اند
[ترجمه گوگل]ساخت و ساز داخلی و ساخت و ساز اکوکتوریک، دو مفهوم اساسی ساختارگرایی هستند و در میان زبان شناسان چینی تاثیرگذارند

2. Live endocentric perspective, he light Nan backup.
[ترجمه ترگمان]\"یه دید زنده داشته باش\" تا \"نن backup\" رو روشن کنه
[ترجمه گوگل]زنده دیدن غدد درون ریز، او نور نان را پشتیبانی می کند

3. Lin Yue has already canned not suppress an endocentric fury, the Teng ground stands from the chair always of a sudden.
[ترجمه ترگمان]لین yue که از قبل اخراج شده است هنوز از روی صندلی نایستاده است که همیشه یک دفعه از روی صندلی می ایستد
[ترجمه گوگل]لین Yue در حال حاضر کنسرو خشم ژیمناستیک را سرکوب کرده است، زمین Teng همیشه از ناحیه صندلی است

4. This is the hair endocentric the emotion from him expressed, you had already engraved in his in the mind under a branding, regardless later how, have you forever in his life of a memory fragment.
[ترجمه ترگمان]این همان مویی است که احساسات او بیان می کند، شما قبلا در ذهن خود تحت یک نام تجاری حکاکی شده بودید، بدون توجه به اینکه بعدا چطور می توانید در زندگی خود از یک تکه حافظه برای همیشه دست پیدا کنید
[ترجمه گوگل]این موهای غدد درونریزی احساساتی از او بیان شده است، شما قبلا در ذهن خود را تحت نام تجاری، بدون در نظر گرفتن بعد چگونه، شما را برای همیشه از زندگی خود را از قطعه حافظه است

5. Later researchers amused a lot of controversy about the distinction of "endocentric structure" and "exocentric structure" due to their inherent limitation of definition.
[ترجمه ترگمان]محققان بعد مباحثات بسیاری را در مورد تمایز \"ساختار endocentric\" و \"ساختار exocentric\" به دلیل محدودیت ذاتی تعریف شان سرگرم کردند
[ترجمه گوگل]محققان بعدی با توجه به محدودیت ذاتی تعریف، اختلاف نظر در مورد تمایز ساختار غیر مستقیم و ساختار غیر مستقیم را جلب کردند

6. Hence an endocentric construction is also known as a headed construction.
[ترجمه ترگمان]از این رو، ساخت endocentric نیز به عنوان یک ساختمان در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]از این رو یک ساخت و ساز اندوسیتیک نیز به عنوان یک ساختار سر نامیده می شود

7. Have no endocentric strong and tough, Can't there is substantial changes.
[ترجمه ترگمان]هیچ endocentric قوی و محکم نداشته باشید، آیا تغییرات اساسی وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]هیچ انسدادی قوی و دشوار نیست، آیا تغییرات قابل توجهی وجود ندارد؟

8. When & quot ; three blind mice & quot ; serves as a noun it is an endocentric construction.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که & quot، سه موش کور با نام quot quot، به عنوان یک اسم عمل می کند، یک ساختار endocentric است
[ترجمه گوگل]وقتی * quot؛ سه کور موشک * quot؛ به عنوان یک اسم به عنوان یک ساخت و ساز پایدار است

9. Results: The direct manifestations included bile duct truncation in 9 cases, irregular eccentrical or endocentric narrow in 9 cases, and irregular filling defect in 1 case.
[ترجمه ترگمان]نتایج: تظاهرات مستقیم شامل مجرای صفرا در ۹ حالت، eccentrical بی قاعده یا endocentric در ۹ مورد، و نقص پر کردن بی قاعده در یک مورد است
[ترجمه گوگل]یافته ها: تظاهرات مستقیم شامل قطع کانال صفرا در 9 مورد، غیر طبیعی غیر طبیعی یا غدد درون ریز در 9 مورد و نقص پر کردن نامنظم در یک مورد بود

10. The blood level of sPLA2 and hs-CRP in the patients with eccentricity plaque is higher than endocentric plaque.
[ترجمه ترگمان]سطح خون sPLA۲ و hs - CPR در بیماران با پلاک ناهم محوری بالاتر از پلاک endocentric است
[ترجمه گوگل]سطح خون sPLA2 و hs-CRP در بیماران مبتلا به پلاک غربالگری بیشتر از پلاک آندوسنتیک است

11. On the other hand, in Pound's emphasizing or adjusting, some images in Cathay can impress readers with the implied energy and radiant cluster of endocentric relations.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، با تاکید و یا تنظیم پوند، برخی از تصاویر در Cathay می توانند خوانندگان را با انرژی ضمنی و خوشه درخشان روابط endocentric تحت تاثیر قرار دهند
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، در تأکید یا تعدیل پوند، برخی از تصاویر در Cathay می توانند خوانندگان را با انرژی ضعیف و خوشه اشباع روابط ثروتمند تحت تاثیر قرار دهند

12. Here, we are lucky to first carry on dialogue with Anna Chromy, catch her endocentric of art world.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، شانس آورده ایم که ابتدا با آنا Chromy گفتگو کنیم و endocentric او از دنیای هنر را بگیریم
[ترجمه گوگل]در اینجا، ما خوش شانس هستیم که ابتدا گفتگو با آنا کرومی را پیگیری کنیم، او دچار غم و اندوه دنیایی هنری شود

پیشنهاد کاربران

endocentric ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: درون مرکز 1
تعریف: ← مرکب درون مرکز


کلمات دیگر: