کلمه جو
صفحه اصلی

imparting

انگلیسی به فارسی

تحویل دادن، ابلاغ کردن، افشاء کردن، رساندن، بیان کردن، سهم دادن، بهرهمند ساختن، افاضه کردن


پیشنهاد کاربران

بهره مند ساختن، سهم دادن

Example : What does communication mean ? The imparting of exchanging of information by speaking , writing , listening and using some other medium .

منتقل کردن


کلمات دیگر: