صفت: شادی بخش، آسوده خاطر کننده، روحیه بخش، به کننده یِ حال. مثال:
Laurie's words had comforted her. His next words lifted her heart.
حرفهای لاری او را آرام کرده بود. آنچه بعدا گفت، خاطرش را آسوده کرد.
Laurie's words had comforted her. His next words lifted her heart.
حرفهای لاری او را آرام کرده بود. آنچه بعدا گفت، خاطرش را آسوده کرد.