(وابسته به دو یا چند نسل و رابطه ی آنها: مثلا والدین و فرزندان) میان نسلی،میان دودمانی
intergenerational
(وابسته به دو یا چند نسل و رابطه ی آنها: مثلا والدین و فرزندان) میان نسلی،میان دودمانی
انگلیسی به فارسی
(وابسته به دو یا چند نسل و رابطهی آنها: برای مثال والدین و فرزندان) میان نسلی، میان دودمانی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, involving, or occurring between persons of different generations.
- intergenerational differences in values
[ترجمه ترگمان] تفاوت های بین نسلی در ارزش ها
[ترجمه گوگل] تفاوت های بین نسلی در ارزش ها
[ترجمه گوگل] تفاوت های بین نسلی در ارزش ها
جملات نمونه
1. The pressures of intergenerational living are compounded by climatic differences.
[ترجمه ترگمان]فشارهای زندگی بین نسلی با تفاوت های آب و هوایی ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]فشارهای زندگی میان نسل ها با تفاوت های آب و هوایی ترکیب شده است
[ترجمه گوگل]فشارهای زندگی میان نسل ها با تفاوت های آب و هوایی ترکیب شده است
2. The struggle over the calendar is also an intergenerational struggle.
[ترجمه ترگمان]کش مکش بر سر تقویم نیز یک مبارزه بین نسلی است
[ترجمه گوگل]مبارزه برای تقویم نیز مبارزه بین نسلی است
[ترجمه گوگل]مبارزه برای تقویم نیز مبارزه بین نسلی است
3. But once a system of intergenerational transfers exists, it is only possible to move to self-financing very slowly.
[ترجمه ترگمان]اما زمانی که یک سیستم انتقالات بین نسلی وجود داشته باشد، تنها امکان حرکت به سمت خود تامین مالی به کندی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اما یک بار سیستم انتقالهای بین نسلی وجود دارد و تنها به آرامی میتواند به خودخواهی بپردازد
[ترجمه گوگل]اما یک بار سیستم انتقالهای بین نسلی وجود دارد و تنها به آرامی میتواند به خودخواهی بپردازد
4. School officials say the intergenerational programs help both the children and retired people.
[ترجمه ترگمان]مقامات مدرسه می گویند که برنامه های بین نسلی به کودکان و افراد بازنشسته کمک می کند
[ترجمه گوگل]مقامات مدرسه می گویند که برنامه های بین نسلی به کودکان و بازنشسته کمک می کند
[ترجمه گوگل]مقامات مدرسه می گویند که برنامه های بین نسلی به کودکان و بازنشسته کمک می کند
5. The big winner in a system of intergenerational transfers is the first generation.
[ترجمه ترگمان]برنده بزرگ در سیستم انتقالات بین نسلی، نسل اول است
[ترجمه گوگل]برنده بزرگ در یک سیستم انتقال بین نسلی نسل اول است
[ترجمه گوگل]برنده بزرگ در یک سیستم انتقال بین نسلی نسل اول است
6. Intergenerational equity: The tax system should raise enough revenuecurrent generations do not unduly burden future generations.
[ترجمه ترگمان]برابری بین نسلی: سیستم مالیاتی باید به اندازه کافی پرورش یابد تا نسل های آینده به طور بی جهت بار آینده را بار نکنند
[ترجمه گوگل]سهم نسل های بین المللی: سیستم مالیاتی باید نسل های کافی برای تولید نسل های آینده را افزایش دهد و نسل های آینده را به طور غیرمستقیم تحمیل نکنند
[ترجمه گوگل]سهم نسل های بین المللی: سیستم مالیاتی باید نسل های کافی برای تولید نسل های آینده را افزایش دهد و نسل های آینده را به طور غیرمستقیم تحمیل نکنند
7. Environmental intergenerational equity is one of the thinks of sustainable development.
[ترجمه ترگمان]دارایی بین نسلی محیطی یکی از اهداف توسعه پایدار است
[ترجمه گوگل]عدالت زیست محیطی بین نسلی یکی از دلایل توسعه پایدار است
[ترجمه گوگل]عدالت زیست محیطی بین نسلی یکی از دلایل توسعه پایدار است
8. The factors that influence the rural intergenerational impartiality include economic institution and social institution.
[ترجمه ترگمان]عواملی که بر بی طرفی مدنی روستایی تاثیر می گذارند عبارتند از نهاد اقتصادی و موسسه اجتماعی
[ترجمه گوگل]عوامل موثر بر بی طرفی روابط میان روستایی روستایی عبارتند از: موسسه اقتصادی و موسسه اجتماعی
[ترجمه گوگل]عوامل موثر بر بی طرفی روابط میان روستایی روستایی عبارتند از: موسسه اقتصادی و موسسه اجتماعی
9. From then on, an intergenerational pair of widely differing ages, a grey-haired old man and an 8-year old girl, commence on a fascinating adventure.
[ترجمه ترگمان]از آن زمان، در آن زمان، تصویر برداری، یک مرد سالخورده با موهای خاکستری و یک دختر ۸ ساله با یک ماجرای جالب شروع می شود
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، یک جفت بین نسلی از سنین کاملا متفاوت، یک پیرمرد خاکستری و یک دختر 8 ساله، در یک ماجراجویی جذاب آغاز می شود
[ترجمه گوگل]از آن به بعد، یک جفت بین نسلی از سنین کاملا متفاوت، یک پیرمرد خاکستری و یک دختر 8 ساله، در یک ماجراجویی جذاب آغاز می شود
10. This place can be developed with one real intergenerational program.
[ترجمه ترگمان]این مکان می تواند با یک برنامه بین نسلی واقعی توسعه یابد
[ترجمه گوگل]این مکان را می توان با یک برنامه واقعی بین نسلی توسعه داد
[ترجمه گوگل]این مکان را می توان با یک برنامه واقعی بین نسلی توسعه داد
11. The abilities of spanning the intergenerational occupational effect vary completely for labourers of different educational level.
[ترجمه ترگمان]توانایی غلبه بر تاثیر شغلی بین نسلی کاملا برای کارگران سطح تحصیلی مختلف متفاوت است
[ترجمه گوگل]توانایی تعویض اثر شغلی بین نسلی به طور کامل برای کارگران در سطح تحصیلات مختلف متفاوت است
[ترجمه گوگل]توانایی تعویض اثر شغلی بین نسلی به طور کامل برای کارگران در سطح تحصیلات مختلف متفاوت است
12. The paper takes payment rate in intergenerational accounting model when reaching balance of revenue and expenditure as the judgment basis of impartiality of intergenerational reallocation.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نرخ پرداخت را در یک مدل حسابداری بین نسلی ایجاد می کند که به تعادل درآمد و هزینه ها به عنوان اساس قضاوت نسبت به تخصیص مجدد بین نسلی می باشد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نرخ پرداخت در مدل حسابداری میان نسل ها هنگامی که رسیدن به توازن درآمد و هزینه به عنوان مبنای قضاوت بی طرف بودن مجدد توزیع بین نسلی است، پرداخت می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نرخ پرداخت در مدل حسابداری میان نسل ها هنگامی که رسیدن به توازن درآمد و هزینه به عنوان مبنای قضاوت بی طرف بودن مجدد توزیع بین نسلی است، پرداخت می شود
13. Affecting between mother and child refers to abnormal intergenerational in the five elements.
[ترجمه ترگمان]تاثیر گذار بین مادر و فرزند به بین نسلی غیر عادی در پنج عنصر اشاره دارد
[ترجمه گوگل]تأثیر بین مادر و کودک به پنج نسل اشاره می کند که بین نسل های غیر طبیعی وجود دارد
[ترجمه گوگل]تأثیر بین مادر و کودک به پنج نسل اشاره می کند که بین نسل های غیر طبیعی وجود دارد
14. Spanning the intergenerational occupational effect is a key social benefit of education.
[ترجمه ترگمان]تاثیر شغلی بین نسلی، یکی از فواید کلیدی اجتماعی برای آموزش است
[ترجمه گوگل]تأثیر شغلی بین نسلی یک مزیت اصلی اجتماعی آموزش و پرورش است
[ترجمه گوگل]تأثیر شغلی بین نسلی یک مزیت اصلی اجتماعی آموزش و پرورش است
پیشنهاد کاربران
بین نسلی
کلمات دیگر: