کلمه جو
صفحه اصلی

unembarrassed

انگلیسی به فارسی

بی حرمتی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of embarrassed.

• not embarrassed, sure of oneself

جملات نمونه

1. Pluralism on the other hand is unembarrassed by the existence of a plurality of important social divisions.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، عدم وجود تعدد بخش های اجتماعی مهم خجالت دارد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، پلورالیسم با وجود چندگانگی جدایی های اجتماعی مهم از بین رفته است

2. Then he looked down, seemed pleased with himself, unembarrassed.
[ترجمه ترگمان]سپس به پایین نگاه کرد و به نظر می رسید از خودش راضی است
[ترجمه گوگل]سپس او را به پایین نگاه کرد، به نظر می رسید خود را خوشحال، unmbarrassed

3. Mr. Trier shares this new love with unembarrassed tenderness and an attentive hand-held camera, and then, with equal economy, gently picks through its remains after Phillip's breakdown.
[ترجمه ترگمان]آقای تریر این عشق جدید را با unembarrassed و یک دوربین به دست گرفته، و بعد با اقتصاد مساوی تقسیم می کند، و پس از تجزیه و تحلیل فیلیپ، به آرامی از بقایای آن عبور می کند
[ترجمه گوگل]آقای تیرر این عشق جدید را با حساسیت بی نظیر و یک دوربین دست قابل توجه به اشتراک می گذارد، و پس از آن، با اقتصاد مساوی، به آرامی از طریق بقای خود پس از فروپاشی فیلیپ می آید

4. Carreen liked him because of his placid and unembarrassed silences.
[ترجمه ترگمان]کار ین او را به خاطر آرامش و سکوتش دوست داشت
[ترجمه گوگل]کارن او را دوست داشت به خاطر آرامش و آرامش بخشش

5. It's just a fact that Milton is shockingly unembarrassed about making public all of his highest literary ambitions.
[ترجمه ترگمان]این فقط یک حقیقت است که میلتن به طور شگفت انگیزی به خاطر این که همه جاه طلبی های ادبی خود را علنی کند، ناراحت است
[ترجمه گوگل]این فقط یک واقعیت است که میلتون به طرز تکان دهنده ای در مورد ایجاد کلیه جاه طلبی های مهم ادبیات خود، از بین رفته است

6. A marvelous thing it would be to stand with confidence, unafraid, unashamed, and unembarrassed in the presence of God. Gordon B. Hinckley
[ترجمه ترگمان]یک چیز شگفت انگیز بود که بااعتماد به نفس، بی باک، بدون خجالت و بدون خجالت در حضور خداوند ایستادگی کند گوردون بی هینکلی
[ترجمه گوگل]چیز شگفت انگیز این است که با اعتماد به نفس، بی رحم، بی رحم و بی حرمتی در حضور خدا ایستاده باشی گوردون بیک هینکلی

7. From almost nothing — a little paint, a stretch of cloth, a freed-up mind and an unembarrassed heart — he made this.
[ترجمه ترگمان]از تقریبا هیچ چیز - یک نقاشی کوچک، یک تکه پارچه، یک ذهن آزاد شده و یک قلب آرام - او این کار را انجام داد
[ترجمه گوگل]از تقریبا هیچ چیز - یک رنگ کوچک، کشش پارچه، یک ذهن آزاد و یک قلب بی نظیر - او این کار را کرد

8. It contributes to her oral speaking as well as being unembarrassed in front of audience.
[ترجمه ترگمان]این کار به صحبت شفاهی او و نیز خجالت دادن در مقابل مخاطب کمک می کند
[ترجمه گوگل]این امر به سخنرانی و صحبت کردن او کمک می کند و در مقابل مخاطب از بین می رود

9. Be willing to look at gaining knowledge as a child does, unembarrassed and optimistically. You may find that you can gain their same enthusiasm.
[ترجمه ترگمان]دوست داشته باشید به کسب دانش به عنوان یک کودک نگاه کنید، خجالت و خوش بینی ممکن است متوجه شوید که می توانید شور و اشتیاق خود را به دست آورید
[ترجمه گوگل]تماشا کنید تا دانش را به عنوان یک کودک ببینید، بی نظیر و خوش بینانه شما ممکن است دریابید که می توانید شور و شوق خود را به دست آورید

پیشنهاد کاربران

قاطع

شدید


کلمات دیگر: