کلمه جو
صفحه اصلی

on the alert


مواظب، گوش به زنگ، آماده، به حالت آماده باش

انگلیسی به انگلیسی

• on guard, ready, on standby

جملات نمونه

1. Be on the alert for anyone acting suspiciously.
[ترجمه ترگمان]مواظب کسی باش که با بدگمانی رفتار کنه
[ترجمه گوگل]برای هر کسی که مشکوک به نظر می رسد، هشدار دهید

2. Police are warning the public to be on the alert for suspicious packages.
[ترجمه ترگمان]پلیس به مردم هشدار می دهد که مراقب بسته های مشکوک باشند
[ترجمه گوگل]پلیس هشدار می دهد که مردم برای هشدار برای بسته های مشکوک هشدار می دهند

3. They want to be on the alert for similar buying opportunities.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند در حالت آماده باش باشند تا فرصت های خرید مشابه را بخرند
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند در مورد هشدار برای فرصت های خرید مشابه شرکت کنند

4. Police warned the public to be on the alert for suspected terrorists.
[ترجمه ترگمان]پلیس به مردم هشدار داد که مراقب تروریست های مظنون باشند
[ترجمه گوگل]پلیس هشدار داد که مردم برای هشدار برای مظنونان به تروریست ها هشدار داده اند

5. The patrol police on duty are on the alert against any possible disturbances.
[ترجمه ترگمان]پلیس گشتی در حال انجام وظیفه در حال آماده باش در برابر هر گونه اختلالات ممکن است
[ترجمه گوگل]پلیس گشت زنی در برابر هر گونه اختلال ممکن است هشدار دهد

6. Knowing that danger threatened, they were on the alert.
[ترجمه ترگمان]، دونستن اینکه خطر تهدید به خطر می شه اونا گوش به زنگ بودن
[ترجمه گوگل]دانستن این خطر خطرناک بود، آنها هشدار دادند

7. Drivers must be on the alert for traffic signals.
[ترجمه ترگمان]رانندگان باید برای سیگنال های ترافیک در حالت آماده باش باشند
[ترجمه گوگل]رانندگان باید برای سیگنال های ترافیکی هشدار دهند

8. You should always be on the alert for anyone who looks suspicious.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه باید مراقب کسی باشی که مشکوک به نظر برسه
[ترجمه گوگل]شما همیشه باید برای هر کسی که به نظر مشکوک است هشدار دهید

9. They were to stay on the alert for any soldier unlucky enough to go overboard.
[ترجمه ترگمان]آن ها قرار بود گوش به زنگ باشند که هر سربازی به اندازه کافی بدشانسی بیاورد که از کشتی به دریا برود
[ترجمه گوگل]آنها باید برای هر سربازی که به اندازه کافی موفق به فرار بودند، هشدار دهند

10. Above, our full combat air patrol was on the alert.
[ترجمه ترگمان]بالاتر از همه، گشت و گذار ما در حال آماده باش بود
[ترجمه گوگل]در بالا، گشت کامل هوایی ما در هشدار بود

11. Hearing this, I was instantly on the alert.
[ترجمه ترگمان]به شنیدن این حرف فورا هوشیار شدم
[ترجمه گوگل]شنیدن این، من فورا در هشدار بودم

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

13. She always on the alert for some new calamities.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به دنبال یک فاجعه تازه ای می گشت
[ترجمه گوگل]او همیشه در هشدار برای برخی از فاجعه های جدید است

14. The Armies were constantly on the alert not to be taken by surprise.
[ترجمه ترگمان]ارتش ها به طور مداوم گوش به زنگ بودند که غافلگیر نشوند
[ترجمه گوگل]ارتش ها به طور مداوم هشدار داده نمی شود که از تعجب گرفته شود

15. These are the Chinese need to be on the alert.
[ترجمه ترگمان]اینها چینی ها هستند که باید گوش به زنگ باشند
[ترجمه گوگل]اینها چینی ها باید در هشدار باشند


کلمات دیگر: