مخدر اعصاب
neurotoxic
مخدر اعصاب
انگلیسی به فارسی
مخدر اعصاب
عصبی، مخدر اعصاب
انگلیسی به انگلیسی
• poisonous to nerve tissue
جملات نمونه
1. The Vienna doctors say that D-proline is neurotoxic, which means that it can kill brain and other nerve cells.
[ترجمه ترگمان]پزشکان وین می گویند که D - proline neurotoxic است که به این معنی است که می تواند مغز و دیگر سلول های عصبی را بکشد
[ترجمه گوگل]پزشکان وین می گویند که D-پرولین عصبی است، به این معنی که می تواند مغز و سایر سلول های عصبی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]پزشکان وین می گویند که D-پرولین عصبی است، به این معنی که می تواند مغز و سایر سلول های عصبی را از بین ببرد
2. "Dental amalgams contain mercury, which may have neurotoxic effects on the nervous systems of developing children and fetuses," reads a statement that has been added to the agency's Web site.
[ترجمه ترگمان]یک بیانیه که به وب سایت این آژانس اضافه شده است، می گوید: \" amalgams دندان حاوی جیوه است که ممکن است اثرات neurotoxic بر سیستم های عصبی در حال توسعه کودکان و جنین داشته باشد \"
[ترجمه گوگل]آمالگامهای دندانی حاوی جیوه، که ممکن است اثرات عصبی و عصبی بر سیستم عصبی کودکان و جنین داشته باشد، بیانیه ای را که به وب سایت آژانس اضافه شده است، می خوانند
[ترجمه گوگل]آمالگامهای دندانی حاوی جیوه، که ممکن است اثرات عصبی و عصبی بر سیستم عصبی کودکان و جنین داشته باشد، بیانیه ای را که به وب سایت آژانس اضافه شده است، می خوانند
3. What's more, the prions ramp up amyloid beta's neurotoxic effects.
[ترجمه ترگمان]چه خبر است، the ramp effects amyloid
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پریون ها عوارض جانبی عصبی آثار آمیلوئید بتا را نیز افزایش می دهند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، پریون ها عوارض جانبی عصبی آثار آمیلوئید بتا را نیز افزایش می دهند
4. In order to study the neurotoxic effects of xylene on the nervous system in rats, the concentrations of amino acid neurotransmitter and enkephalin were analyzed using HPLC and RIA.
[ترجمه ترگمان]به منظور مطالعه اثرات neurotoxic of بر سیستم عصبی در موش های صحرایی، غلظت انتقال دهنده عصبی اسید آمینه و enkephalin با استفاده از HPLC و ریا تحلیل شدند
[ترجمه گوگل]به منظور بررسی اثرات عصبی عصبی زیستلن بر سیستم عصبی در موش صحرایی، غلظت اسید اوریک و آنکفالین با استفاده از HPLC و RIA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه گوگل]به منظور بررسی اثرات عصبی عصبی زیستلن بر سیستم عصبی در موش صحرایی، غلظت اسید اوریک و آنکفالین با استفاده از HPLC و RIA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
5. The fillings "contain mercury, which may have neurotoxic effects on the nervous systems of developing children and fetuses, " reads the FDA warning.
[ترجمه ترگمان]FDA هشدار می دهد که \"پر کردن\" حاوی جیوه است که ممکن است اثرات سمی بر سیستم های عصبی در حال توسعه کودکان و جنین داشته باشد
[ترجمه گوگل]پرها حاوی جیوه است که ممکن است اثرات عصبی و عصبی بر سیستم عصبی کودکان و جنین داشته باشد هشدار FDA
[ترجمه گوگل]پرها حاوی جیوه است که ممکن است اثرات عصبی و عصبی بر سیستم عصبی کودکان و جنین داشته باشد هشدار FDA
6. It's venom possess neurotoxic, cardiotoxic and hemotoxic properties. The clinical features of cobra bite are various, depend on the species and the ratio of the venous component.
[ترجمه ترگمان]این زهر دارای خواص neurotoxic، cardiotoxic و hemotoxic است ویژگی های بالینی گزش مار کبری به انواع و نسبت اجزا وریدی بستگی دارند
[ترجمه گوگل]این سم دارای خواص نوروکسیکی، کاردیوتوکسیک و هماتوکسیک است ویژگی های بالینی نیش کوبا متفاوت است، به گونه و نسبت مولکول های وریدی بستگی دارد
[ترجمه گوگل]این سم دارای خواص نوروکسیکی، کاردیوتوکسیک و هماتوکسیک است ویژگی های بالینی نیش کوبا متفاوت است، به گونه و نسبت مولکول های وریدی بستگی دارد
7. The investigators have also taken measurements of neurotoxic metals and antioxidants in blood, because those could also affect child development.
[ترجمه ترگمان]محققان همچنین اندازه گیری فلزات neurotoxic و آنتی اکسیدان ها در خون را نیز انجام داده اند، چون آن ها می توانند بر رشد کودک تاثیر بگذارند
[ترجمه گوگل]محققان همچنین اندازه گیری فلزات عصبی و آنتی اکسیدان ها در خون را انجام داده اند، زیرا این افراد همچنین می توانند بر رشد کودک تأثیر بگذارند
[ترجمه گوگل]محققان همچنین اندازه گیری فلزات عصبی و آنتی اکسیدان ها در خون را انجام داده اند، زیرا این افراد همچنین می توانند بر رشد کودک تأثیر بگذارند
8. Children are particularly vulnerable to the neurotoxic effects of lead.
[ترجمه ترگمان]کودکان به ویژه در برابر تاثیرات neurotoxic سرب آسیب پذیر هستند
[ترجمه گوگل]کودکان به خصوص برای اثرات عصبی عصبی سرب آسیب پذیر هستند
[ترجمه گوگل]کودکان به خصوص برای اثرات عصبی عصبی سرب آسیب پذیر هستند
9. At present neurotoxic mechanism of manganese isn't completely clear, and the ideal interventional factor hasn't been found.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر مکانیزم neurotoxic منگنز به طور کامل مشخص نیست و ضریب interventional ایده آل هنوز پیدا نشده است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مکانیزم neurotoxic مکمل منگنز به طور کامل روشن نیست، و عامل مداخله ایده آل است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر مکانیزم neurotoxic مکمل منگنز به طور کامل روشن نیست، و عامل مداخله ایده آل است
10. Parkinson's disease arises from genetic and possibly neurotoxic causes that produce massive cell death of the neuromelanin-containing dopaminergic neurons of the substantia nigra.
[ترجمه ترگمان]بیماری پارکینسون از عوامل ژنتیکی و احتمالا neurotoxic ناشی می شود که باعث مرگ سلولی عظیمی از نورون های dopaminergic containing of می شود
[ترجمه گوگل]بیماری پارکینسون از علل ژنتیکی و احتمالا عصبی است که موجب مرگ سلولی عظیم سلولهای نورونی دوپامینرژیک نوروملانین موریتی نگری می شود
[ترجمه گوگل]بیماری پارکینسون از علل ژنتیکی و احتمالا عصبی است که موجب مرگ سلولی عظیم سلولهای نورونی دوپامینرژیک نوروملانین موریتی نگری می شود
11. Methods: 26 RF patients bited by neurotoxic snake were treated by mechanical ventilation plus antivenomous serum.
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۲۶ بیمار RF که توسط مار neurotoxic bited، توسط تهویه مکانیکی به اضافه سرم antivenomous تیمار شدند
[ترجمه گوگل]روش ها: 26 بیمار مبتلا به RF مبتلا به مار عصبی به روش تهویه مکانیکی و سرم antivenomous تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش ها: 26 بیمار مبتلا به RF مبتلا به مار عصبی به روش تهویه مکانیکی و سرم antivenomous تحت درمان قرار گرفتند
12. "Dental amalgams contain mercury, which may have neurotoxic effects on the nervous systems of developing children and fetuses, " the FDA said in a notice on its Web site.
[ترجمه ترگمان]FDA در اعلامیه ای در وب سایت خود گفت: \" amalgams دندان حاوی جیوه است که ممکن است اثرات مخربی بر سیستم های عصبی در حال توسعه کودکان و جنین داشته باشد \"
[ترجمه گوگل]FDA گفت: 'آمالگامهای دندانی حاوی جیوه هستند که ممکن است اثرات عصبی و عصبی روی سیستم عصبی کودکان و جنین ها ایجاد کند '
[ترجمه گوگل]FDA گفت: 'آمالگامهای دندانی حاوی جیوه هستند که ممکن است اثرات عصبی و عصبی روی سیستم عصبی کودکان و جنین ها ایجاد کند '
13. During seizures, there was a sustained increase in extracellular glutamate to potentially neurotoxic concentrations in the epileptogenic hippocampus.
[ترجمه ترگمان]در طول دوره ضبط، افزایش ثابتی در گلوتامات خارج سلولی به غلظت بالقوه neurotoxic در هیپوکامپ گروه شاهد، وجود داشت
[ترجمه گوگل]در طی تشنج، افزایش غلظت پایدار گلوتامات به طور بالقوه غلظت نوروکسیکی در هیپوکامپ اپیلوتوژن ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]در طی تشنج، افزایش غلظت پایدار گلوتامات به طور بالقوه غلظت نوروکسیکی در هیپوکامپ اپیلوتوژن ایجاد می شود
14. The makers of the nerve poison include the mambas and the cobras and their venom is called neurotoxic.
[ترجمه ترگمان]The زهر آلود عبارتند از mambas و مار کبرا و زهر آن ها neurotoxic نامیده می شود
[ترجمه گوگل]سازندگان سم عصب شامل mambas و cobras هستند و سم آنها عصبی است
[ترجمه گوگل]سازندگان سم عصب شامل mambas و cobras هستند و سم آنها عصبی است
15. To study the role of immediate early genes in the neurotoxic mechanism of chloro methylmercury.
[ترجمه ترگمان]برای مطالعه نقش ژن های اولیه فوری در مکانیزم neurotoxic of methylmercury
[ترجمه گوگل]برای بررسی نقش ژنهای سریع و سریع در مکانیسم عصبی نوکلئوتید
[ترجمه گوگل]برای بررسی نقش ژنهای سریع و سریع در مکانیسم عصبی نوکلئوتید
کلمات دیگر: