کلمه جو
صفحه اصلی

telegraphically


تلگرافچی

انگلیسی به فارسی

تلگرافیک


انگلیسی به انگلیسی

• in a telegraphic manner; tersely, concisely; by means of a telegraph

جملات نمونه

1. She told him the news telegraphically.
[ترجمه ترگمان]او اخبار را برای او نقل کرد
[ترجمه گوگل]او به تلگرام اخبار خود را به او گفت

2. We will instruct our banker to amend credit telegraphically.
[ترجمه ترگمان]ما به بانک دار و credit خودمان تعلیم خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما بانکدار ما را به اصلاح اعتبار تلگرافی هدایت خواهد کرد

3. We will instruct our banker to amend the credit telegraphically.
[ترجمه ترگمان]ما به صراف ما تعلیم می دهیم تا اعتبار credit را اصلاح کنیم
[ترجمه گوگل]ما بانکدار ما را به منظور تدوین اعتبار از طریق تلگراف، آموزش خواهیم داد

4. Part comments on theories of Hodgkinson's educational leadership telegraphically on the basis of the development of theories of western educational management.
[ترجمه ترگمان]بخش نظرات در مورد نظریه های مدیریت آموزشی Hodgkinson براساس توسعه نظریه های مدیریت آموزشی غرب است
[ترجمه گوگل]نظریه های رهبری آموزشی هوچکینسون را به صورت تلگرام بر مبنای توسعه نظریه های مدیریت آموزشی غرب یادداشت کنید

5. Payment unless otherwise specifically agreed is to be made by letter of credit established telegraphically immediately upon receipt of confirmation of order.
[ترجمه ترگمان]پرداخت اگر در غیر این صورت به طور خاص توافق شده باشد این است که بلافاصله پس از دریافت تایید سفارش از طریق نامه اعتبار ایجاد شود
[ترجمه گوگل]پرداخت، مگر آنکه در غیر این صورت به طور خاص توافق شده باشد، با اعتبار نامه ای که از طریق تأیید سفارش بطور فوری تلگراف ایجاد می شود

6. On receipt of draft and documents of negotiation (Drawn in compliance with the credit)we will reimburse negotiating Bank by telegraphically remitting funds as instructed.
[ترجمه ترگمان]به محض دریافت پیش نویس و اسناد مذاکره (غرق در انطباق با اعتبار)ما با ارسال بودجه های ارسال به عنوان آموزش، بانک مذاکره را بازپرداخت خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]با دریافت پیش نویس و اسناد مذاکره (با توجه به اعتبار)، ما با پرداخت تلگراف نقدی به عنوان مذکور، مذاکره با بانک را بازپرداخت می کنیم


کلمات دیگر: