کلمه جو
صفحه اصلی

reapportionment

انگلیسی به فارسی

مجدد مجدد


انگلیسی به انگلیسی

• redivision, reallocation, redistribution

جملات نمونه

1. But the most ludicrous proposal of all concerns reapportionment.
[ترجمه ترگمان]اما این پیشنهاد مسخره همه نگرانی ها بی اساس است
[ترجمه گوگل]اما پیشنهاد شگفت انگیزی از همه نگرانی های مجدد مجدد است

2. These rulings compelled the reapportionment of the great majority of state legislatures.
[ترجمه ترگمان]این احکام باعث شد که اکثریت قریب به اتفاق مجالس قانون گذاری ایالتی تصویب شود
[ترجمه گوگل]این احکام دوباره مجددا اکثریت قاطع مجلس قانونگذاری را مجبور کردند

3. The big winner from reapportionment is Texas, which will gain four seats.
[ترجمه ترگمان]برنده بزرگ from، تگزاس است که چهار صندلی به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]برنده بزرگ از reapportionment تگزاس است که چهار کرسی کسب خواهد کرد

4. Reapportionment and merger reduced the number of military area commands from eleven to seven.
[ترجمه ترگمان]ادغام و ادغام تعداد دستورها ناحیه نظامی را از یازده به هفت کاهش داد
[ترجمه گوگل]مجددا تقسیم و ادغام تعداد دستورات منطقه نظامی را از یازده تا هفت نفر کاهش داد

5. Since the 1960s, this reapportionment issue began to appeal to the courts. The Supreme Court has delivered many decisions on this issue involving both houses of the Diet and the Local Assembly.
[ترجمه ترگمان]از دهه ۱۹۶۰، این مساله reapportionment شروع به درخواست تجدید نظر در دادگاه ها کرد دیوان عالی تصمیمات بسیاری را در مورد این مساله که شامل دو خانه مجلس و مجلس محلی است، تحویل داده است
[ترجمه گوگل]از دهه 1960، این پرونده مجددا شروع به تجدید نظر در دادگاهها کرد دیوان عالی تصمیمات زیادی در مورد این موضوع که شامل هر دو مجلس رژیم و مجلس محلی است، به تصویب رسید

6. As a result, the 2010 reapportionment gives Texas four additional House seats.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، reapportionment ۲۰۱۰ چهار صندلی دیگر به تگزاس می دهد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، مجددا تقسیم بندی 2010 به تگزاس چهار صندلی مجلل دیگر اضافه می کند

7. How will the reapportionment following the 2000 census affect the distribution of seats around the country and the partisan balance of Congress after the 2002 election?
[ترجمه ترگمان]پس از انتخابات سال ۲۰۰۰، reapportionment بعد از انتخابات سال ۲۰۰۲ بر توزیع کرسی ها در سراسر کشور و توازن حزبی کنگره تاثیر خواهد گذاشت؟
[ترجمه گوگل]چگونگی تخصیص مجدد پس از سرشماری سال 2000 بر توزیع کرسی های اطراف کشور و تعادل حزبی کنگره پس از انتخابات سال 2002 تاثیر خواهد گذاشت؟

8. This paper focuses on these judicial decisions and intends to study this reapportionment issue in Japan from the constitutional viewpoint.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر این تصمیمات قضایی تمرکز دارد و قصد دارد این مساله reapportionment در ژاپن را از دیدگاه قانون اساسی مورد مطالعه قرار دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله بر این تصمیمات قضایی تمرکز دارد و قصد دارد تا این مسئله مجددا در ژاپن را از دیدگاه قانون اساسی بررسی کند

9. There's a similar lesson in the fact that Florida gains two seats in the reapportionment and New York loses two.
[ترجمه ترگمان]یک درس مشابه در این واقعیت وجود دارد که فلوریدا در دو صندلی در reapportionment و نیویورک دو کرسی را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]درس مشابهی در این واقعیت وجود دارد که فلوریدا دو کرسی را در مجددا به دست می آورد و نیویورک دو را از دست می دهد

10. All but one of the states that would have lost House seats in a 1920 reapportionment proceeded to lose when the 1930 census was taken.
[ترجمه ترگمان]تنها یکی از ایالاتی که در دهه ۱۹۲۰ کرسی های مجلس را از دست داده بود، هنگامی که سرشماری سال ۱۹۳۰ انجام شد، شکست خورد
[ترجمه گوگل]همه، جز یک ایالت که کرسی مجلس را در سال 1920 به دست آوردند، زمانی که سرشماری 1930 به تصویب رسید، از دست داد

پیشنهاد کاربران

reapportionment ( جغرافیای سیاسی )
واژه مصوب: بازحوزه بندی
تعریف: ایجاد تغییر در محدودۀ حوزه های انتخاباتی براساس تغییرات جمعیتی


کلمات دیگر: