1. Once bit, twice shy.
[ترجمه ترگمان]یک بار دو بار خجالت کشید
[ترجمه گوگل]یک بار بیت دو بار خجالت کشیدم
2. Once bitten, twice shy.
[ترجمه رر] مار گزیده از ریسمان سیاه سفید میترسه
[ترجمه ترگمان]یک بار گاز گرفته شد، دو بار خجالتیه
[ترجمه گوگل]پس از خوردن، دو بار خجالت کشیدم
3. Jenny certainly won't go to swimming — once bitten, twice shy.
[ترجمه ترگمان]جنی حتی یک بار هم که گاز گرفته شد دیگر به شنا نمی رود
[ترجمه گوگل]جنی مطمئنا به شنا نمی رود - یک بار گزش، دو بار خجالتی
4. She certainly won't marry again once bitten, twice shy.
[ترجمه ترگمان]مطمئنا یک بار دیگر با هم ازدواج نخواهد کرد، دو بار خجالتیه
[ترجمه گوگل]او قطعا دوباره ازدواج نمی کند، دو بار خجالتی است
5. What was that about being once bitten twice shy?
[ترجمه ترگمان]در مورد اینکه یه بار دوبار گاز گرفته بودن چی بود؟
[ترجمه گوگل]چه اتفاقی افتاده بود که دو بار خجالت کشید؟
6. So goes an old saying, Once bitten twice shy.
[ترجمه ترگمان]یه ضرب المثل قدیمی میگه که یکی دوبار گاز گرفته
[ترجمه گوگل]بنابراین یک گفتگوی قدیمی می رود، هنگامی که دو بار خجالت می کشید
7. once bitten twice shy.
[ترجمه ترگمان]یه بار دوبار گاز گرفته شد
[ترجمه گوگل]یکبار دو بار خجالت کشیدم