ایالت نیوهامشایر (در شمال خاوری ایالات متحده - پایتخت: concord - مخفف: nh یا.24190 - n.h کیلومتر مربع)
new hampshire
ایالت نیوهامشایر (در شمال خاوری ایالات متحده - پایتخت: concord - مخفف: nh یا.24190 - n.h کیلومتر مربع)
انگلیسی به فارسی
ایالت نیوهامشایر (در شمال خاوری ایالات متحده - پایتخت: Concord - مخفف: NH یا.24190 - N.H کیلومتر مربع)
نیوهمپشایر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
مشتقات: New Hampshirite (n.)
مشتقات: New Hampshirite (n.)
• (1) تعریف: a New England state between Vermont and Maine. (abbr.: NH)
• (2) تعریف: a reddish brown American breed of chicken.
• state in the northeastern part of the united states
جملات نمونه
1. Party activists in New Hampshire rejoiced that the presidential campaign had finally started.
[ترجمه ترگمان]فعالان حزب در نیوهمپشایر از اینکه مبارزات انتخاباتی در نهایت شروع شد خوشحال شدند
[ترجمه گوگل]فعالان حزب در نیوهمپشایر خوشحال شدند که انتخابات ریاست جمهوری در نهایت آغاز شد
[ترجمه گوگل]فعالان حزب در نیوهمپشایر خوشحال شدند که انتخابات ریاست جمهوری در نهایت آغاز شد
2. His presidential hopes suffered a fatal blow in New Hampshire.
[ترجمه ترگمان]امیدهای ریاست جمهوری او در نیوهمپشایر دچار ضربه ای مهلک شده بود
[ترجمه گوگل]امید ریاست جمهوری او ضربه ی مرگبار در نیوهمپشایر را متحمل شد
[ترجمه گوگل]امید ریاست جمهوری او ضربه ی مرگبار در نیوهمپشایر را متحمل شد
3. Alexander has been stumping in New Hampshire.
[ترجمه ترگمان]اسکندر از نیو Hampshire عبور کرده است
[ترجمه گوگل]اسکندر در نیوهمپشایر سقوط کرده است
[ترجمه گوگل]اسکندر در نیوهمپشایر سقوط کرده است
4. Those words of my New Hampshire neighbor seem to mock my trivial but obstinate frustration.
[ترجمه ترگمان]اون کلمات از همسایه New من به نظر می رسه که فقط نا امید my
[ترجمه گوگل]این کلمات همسایه ی نیوهمشایر من به نظر می رسد که من ناامیدانه ناخوشایند اما متکبرانه من را تحریک می کنند
[ترجمه گوگل]این کلمات همسایه ی نیوهمشایر من به نظر می رسد که من ناامیدانه ناخوشایند اما متکبرانه من را تحریک می کنند
5. New Hampshire, with a population of only 1 million, has long had a disproportionate influence on presidential politics.
[ترجمه ترگمان]نیو همپشایر با جمعیتی بالغ بر یک میلیون نفر، تاثیر زیادی در سیاست ریاست جمهوری داشته است
[ترجمه گوگل]نیوهمشایر با جمعیتی که تنها 1 میلیون نفر است، مدتها تأثیر نامتناسبی بر سیاستهای ریاست جمهوری داشته است
[ترجمه گوگل]نیوهمشایر با جمعیتی که تنها 1 میلیون نفر است، مدتها تأثیر نامتناسبی بر سیاستهای ریاست جمهوری داشته است
6. The big winner in New Hampshire is, of course, President Clinton.
[ترجمه ترگمان]برنده بزرگ در نیو همپشایر، البته، رئیس جمهور کلینتون است
[ترجمه گوگل]البته، رئیس جمهور کلینتون، برنده بزرگ در نیوهمپشایر است
[ترجمه گوگل]البته، رئیس جمهور کلینتون، برنده بزرگ در نیوهمپشایر است
7. Every New Hampshire presidential primary is one for the history books.
[ترجمه ترگمان]هر مقام ریاست جمهوری نیوهمپشایر یکی از کتاب های تاریخ است
[ترجمه گوگل]هر نخستین ریاست جمهوری نیوهمشایر یکی برای کتاب های تاریخ است
[ترجمه گوگل]هر نخستین ریاست جمهوری نیوهمشایر یکی برای کتاب های تاریخ است
8. He grew up in New Hampshire, a cherubic child with cheeks like Freestone peaches.
[ترجمه ترگمان]او در نیوهمپشایر بزرگ شد، یک بچه کوچک و cherubic که گونه هایش مثل هلو بود
[ترجمه گوگل]او در نیوهمپشایر، یک فرزند کروبی با گونه هایی مانند هلوهای فروستون، بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]او در نیوهمپشایر، یک فرزند کروبی با گونه هایی مانند هلوهای فروستون، بزرگ شده است
9. Nothing they heard from New Hampshire gave them reason to relent in the slightest.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز از نیو همپشایر خبری به آن ها نرسیده بود که باعث می شد ذره ای از این جا نرم شوند
[ترجمه گوگل]چیزی که آنها از نیوهمپشایر شنیدند، باعث شد که آنها به کوچکترین دست برده شوند
[ترجمه گوگل]چیزی که آنها از نیوهمپشایر شنیدند، باعث شد که آنها به کوچکترین دست برده شوند
10. In 1679 the territory of New Hampshire was carved out of it, and was established as a separate colony.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۶۷۹ حوزه نیو Hampshire از آن ساخته شد و به عنوان یک مستعمره جداگانه تاسیس گردید
[ترجمه گوگل]در سال 1679، قلمرو نیوهمپشایر از آن خارج شد و به عنوان مستعمره جداگانه تاسیس شد
[ترجمه گوگل]در سال 1679، قلمرو نیوهمپشایر از آن خارج شد و به عنوان مستعمره جداگانه تاسیس شد
11. Lamar Alexander, who finished third in New Hampshire.
[ترجمه ترگمان]Lamar اسکندر، که در نیوهمپشایر مقام سوم را به پایان رساند
[ترجمه گوگل]لامار اسکندر، که سومین بار در نیوهمپشایر به پایان رسید
[ترجمه گوگل]لامار اسکندر، که سومین بار در نیوهمپشایر به پایان رسید
12. New Hampshire is hardly a microcosm of the United States.
[ترجمه ترگمان]نیو همپشایر تقریبا یک عالم کوچک از ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]نیو همپیشیر به سختی یک میکروکومن ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]نیو همپیشیر به سختی یک میکروکومن ایالات متحده است
13. I was in New Hampshire recently watching the Republican presidential candidates chase each other and potential primary voters around.
[ترجمه ترگمان]من اخیرا در نیوهمپشایر بودم و به نامزدهای ریاست جمهوری جمهوری خواه که یکدیگر را دنبال می کردند و به دنبال رای دهندگان اصلی بودند، نگاه می کردم
[ترجمه گوگل]من اخیرا در نیوهمپشایر تماشا کردم و نامزدهای ریاست جمهوری جمهوری خواه را به تعقیب یکدیگر و رای دهندگان اولیه بالقوه در اطراف
[ترجمه گوگل]من اخیرا در نیوهمپشایر تماشا کردم و نامزدهای ریاست جمهوری جمهوری خواه را به تعقیب یکدیگر و رای دهندگان اولیه بالقوه در اطراف
14. But along the Interstate 91 corridor of New Hampshire and Vermont, fewer than 20 percent of such patients have lumpectomies.
[ترجمه ترگمان]اما در امتداد بزرگراه میان ایالتی ۹۱ از نیو همپشایر و ورمونت، کم تر از ۲۰ درصد از این بیماران دچار مشکل شده اند
[ترجمه گوگل]اما در امتداد خط راه آهن ایالت ایالت نیوهمپشایر و ورمونت، کمتر از 20 درصد از این بیماران دارای لامپکتومی هستند
[ترجمه گوگل]اما در امتداد خط راه آهن ایالت ایالت نیوهمپشایر و ورمونت، کمتر از 20 درصد از این بیماران دارای لامپکتومی هستند
کلمات دیگر: