کلمه جو
صفحه اصلی

undissolved

انگلیسی به فارسی

حل نشده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of dissolved.

• not dissolved

جملات نمونه

1. A saturated solution is in dynamic equilibrium with undissolved solute.
[ترجمه ترگمان]یک محلول اشباع در تعادل دینامیکی با حل شونده undissolved است
[ترجمه گوگل]یک راه حل اشباع در تعادل دینامیکی با محلول حل نشده است

2. Below a slick of oil hovered clouds of undissolved cream.
[ترجمه ترگمان]زیر یک سطح روغن داغ، توده های کرم و کرم دیده می شد
[ترجمه گوگل]در زیر یک اسکرین شات از روغن، ابرها را از کرم غیرقابل حل دور کرد

3. The undissolved potassium mineral deposits is mainly classified to the sedimentary rock and the igneous rock.
[ترجمه ترگمان]رسوبات معدنی undissolved عمدتا به سنگ رسوبی و سنگ های آذرین طبقه بندی شده است
[ترجمه گوگل]ذخایر معدنی پتاسیم که به طور غیرمستقیم به طور عمده به سنگ های رسوبی و سنگ های آذرین طبقه بندی شده است

4. Undissolved proteins showed tendency of decrease, it was 7% in mature seeds.
[ترجمه ترگمان]پروتئین های undissolved تمایل به کاهش را نشان دادند که ۷ % در دانه های کامل بود
[ترجمه گوگل]پروتئین های غیر حل شده تمایل به کاهش داشتند، در دانه های بالغ 7٪ بود

5. The form of undissolved scale and form theory for low pressure boiler was introduced, meanwhile, roast process of scale remove was put forword.
[ترجمه ترگمان]شکل مقیاس undissolved و تیوری شکل برای دیگ فشار پایین معرفی شد در حالی که فرآیند سرخ شده در مقیاس حذف شد
[ترجمه گوگل]شکل تدریجی مقیاس و نظریه شکل برای دیگ کم فشار، معرفی شد، در عین حال، فرآیند پختگی مقیاس حذف مقیاس قرار داده شد

6. Allow undissolved power to settle, usually several hours. Pour the clear solution into separate container used for dosing device. Use a drip method or dosing pump to administer solution into tank.
[ترجمه ترگمان]مجاز بودن قدرت undissolved برای اقامت، معمولا چند ساعت محلول روشن را در ظرف جداگانه ای که برای ابزار دارو مورد استفاده قرار می گیرد، بریزید از یک روش چکه یا پمپ دارو برای دادن محلول به مخزن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اجازه دهید قدرت غیرقابل حل برای حل و فصل، معمولا چند ساعت راه حل روشنی را به ظرف جداگانه ای که برای دوز دادن دستگاه استفاده می شود، قرار دهید از یک روش قطره ای یا دوز پمپ برای راه اندازی در مخزن استفاده کنید

7. The martensitic and undissolved carbide contents continuously increase as the laser scanning speed increases while the residual austenite decreases.
[ترجمه ترگمان]محتوای Pani و undissolved کاربید به طور مداوم افزایش می یابد چون سرعت اسکن لیزری افزایش می یابد در حالی که austenite باقی مانده کاهش می یابد
[ترجمه گوگل]محتوای کاربید مارتنزیتی و غیر محلول به طور مداوم افزایش می یابد به عنوان سرعت اسکن لیزر افزایش می یابد در حالی که آستنیت باقی مانده کاهش می یابد

8. Through these bacteria, the undissolved phosphorus and potassium in local soil and chemical fertilizers were transformed into the phosphorus and potassium utilizable by plants.
[ترجمه ترگمان]از طریق این باکتری ها، فسفر undissolved فسفر و پتاسیم در خاک محلی و کودهای شیمیایی به the فسفر و پتاسیم تبدیل شدند
[ترجمه گوگل]از طریق این باکتری، فسفر و پتاسیم غیر محلول در خاک های محلی و کودهای شیمیایی به فسفر و پتاسیم قابل استفاده توسط گیاهان تبدیل شد

9. The effect laws of amount of undissolved ferrite has been gained.
[ترجمه ترگمان]قوانین تاثیر مقدار of فریت مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]قوانین اثر مقدار فریت حل نشده به دست آمده است

10. DESIGNING THE UNDISSOLVED ANODE OF LEAD ALLOY INTO ECOMATERIALS.
[ترجمه ترگمان]به عنوان رهبر حزب جمهوری خواه، رهبر حزب جمهوری خواه، به عنوان رهبر حزب محافظه کار شناخته می شود
[ترجمه گوگل]طراحی ناهمواری سرب بر روی اکسترنال ها

11. The moisture measurement of undissolved solid, grease and gas is studied based on the principle of Karl - Fishcher coulometry, which cannot be conducted directly by CA - 06 moisture equipment.
[ترجمه ترگمان]اندازه گیری رطوبت جامد، روغن و گاز براساس اصل کارل - Fishcher coulometry مطالعه شده است که نمی تواند مستقیما توسط تجهیزات رطوبتی آسیای میانه - ۰۶ انجام شود
[ترجمه گوگل]اندازه گیری رطوبت جامد، گریس و گاز غیر جامد بر اساس اصل کوولومتری کارل - فیشر مورد بررسی قرار می گیرد که نمی تواند به طور مستقیم توسط تجهیزات رطوبت CA - 06 انجام شود

12. The effect laws of amount of undissolved ferrite has been gained. The mechanism of effect of undissolved ferrite has been made clear.
[ترجمه ترگمان]قوانین تاثیر مقدار of فریت مورد استفاده قرار گرفته است مکانیزم اثر فریت undissolved به وضوح مشخص شده است
[ترجمه گوگل]قوانین اثر مقدار فریت حل نشده به دست آمده است مکانیسم اثر فریت غیر محلول روشن است

13. Undissolved in water or ethanol, easily dissolves in inorganic acid(nitric acid, hydrochloric acid), acetic acid and ammonium chloride solution, slightly dissolves in alkali metal carbonate solution.
[ترجمه ترگمان]undissolved در آب یا اتانول، به راحتی در اسید غیر آلی (نیتریک اسید، هیدرو کلریک اسید)، استیک اسید و محلول آمونیوم کلرید حل می شود که در محلول کربنات فلز قلیایی کمی حل می شود
[ترجمه گوگل]محلول در آب و یا اتانول، به راحتی در اسید معدنی (اسید نیتریک، اسید هیدروکلریک)، اسید استیک و محلول آمونیوم کلرید حل می شود، کمی در محلول کربنات قلیایی فلزی حل می شود

14. The zinc content dissolves whereas iron precipitates and lead and silver remain undissolved.
[ترجمه ترگمان]مقدار روی حل می شود در حالی که رسوبات آهن و سرب و نقره باقی می ماند
[ترجمه گوگل]محتوای روی حل می شود در حالیکه اتمسفر آهن و سرب و نقره حل نشده اند

15. The writers think of the two-pyroxene granulite enclaves as the undissolved renains while some kind of basic rock in crust is partly dissolving and after the mid-acid porphyry formed.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان به دو منطقه محصور two granulite به عنوان the renains فکر می کنند در حالی که نوعی از سنگ اساسی در پوسته تا حدودی حل می شود و پس از تشکیل porphyry میانه اسیدی شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]نویسندگان فکر می کنند که انلواک های گرانولیت دو پریکسن به عنوان تغییرات غلیظ شده اند، در حالی که برخی از سنگ های اولیه در پوسته تا حدی حل شده و پس از تشکیل پورفیری میانی اسید تشکیل می شود


کلمات دیگر: