کلمه جو
صفحه اصلی

scanned

انگلیسی به فارسی

اسکن شده، تقطیع کردن شعر، اجمالا مرور کردن، با وزن خواندن، بطور اجمالی بررسی کردن، پوییدن


انگلیسی به انگلیسی

• has undergone scanning; converted into a digital image by an optical scanner (computers); examined using medical imaging techniques (medicine); analyzed for meter (poetry)

جملات نمونه

1. searchlights scanned the dark sky
نورافکن ها آسمان تیره را جارو وار می پیمودند.

2. the detective scanned their faces as they passed
کارآگاه همین طور که رد می شدند چهره ی آنها را در مد نظر قرار داد.

3. i read a few pages carefully and scanned the rest
چند صفحه را دقیق خواندم و بقیه را تند مرور کردم.

4. She scanned the advertisement pages of the newspapers.
[ترجمه ترگمان]او روزنامه آگهی را به دقت بررسی کرد
[ترجمه گوگل]او صفحات تبلیغات روزنامه ها را اسکن کرد

5. The detective scanned every bit of evidence.
[ترجمه ترگمان] کارآگاه همه مدارک رو اسکن کرده
[ترجمه گوگل]کارآگاهی هرکدام شواهد را اسکن می کند

6. He scanned the horizon, looking for land.
[ترجمه ترگمان]او افق را بررسی کرد و دنبال زمین می گشت
[ترجمه گوگل]او افق را جستجو کرد، به دنبال زمین بود

7. She anxiously scanned the faces of the men leaving the train.
[ترجمه ترگمان]با نگرانی به چهره های مردانی که قطار را ترک می کردند نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او مشتاقانه چهره مردان خروج قطار را اسکن کرد

8. He scanned the horizon for any sign of land.
[ترجمه ترگمان]او افق را برای هیچ نشانه ای از خشکی اسکن کرد
[ترجمه گوگل]او برای هر نشانه ای از زمین افق را اسکن کرد

9. Doug scanned the horizon for any sign of the boat.
[ترجمه ترگمان]داگ نگاهی به افق انداخت تا هیچ اثری از قایق پیدا کند
[ترجمه گوگل]داگ افق را برای هر نشانه ای از قایق اسکن کرد

10. His eyes scanned the room as he entered.
[ترجمه ترگمان]وقتی وارد اتاق شد، چشمانش نگاهی به اتاق انداخت
[ترجمه گوگل]چشمان او را با ورود به اتاق اسکن کرد

11. She scanned through the newspaper over breakfast.
[ترجمه ترگمان]با دقت روزنامه ای را که روی میز بود بررسی کرد
[ترجمه گوگل]او صبحانه را از طریق روزنامه اسکن کرد

12. She scanned the vast sea of faces below her.
[ترجمه ترگمان]به دریای بیکران چهره ها نگاه کرد
[ترجمه گوگل]او دریای وسیع چهره های زیر را اسکن کرد

13. She scanned the newspaper over breakfast.
[ترجمه ترگمان]روزنامه را از روی میز برداشت
[ترجمه گوگل]او روزنامه را صبحانه خواند

14. Shading her eyes, Anita scanned the horizon.
[ترجمه ترگمان]چشمان خود را باز کرد و افق را ورانداز کرد
[ترجمه گوگل]سایه چشم او، آنیتا افق را اسکن کرد


کلمات دیگر: