کلمه جو
صفحه اصلی

paschal


وابسته بعید فصح یا عید فطیر، فصحی، وابسته به عیر رستاخیزمسیح

انگلیسی به انگلیسی

• of passover; of easter

جملات نمونه

1. True paschal lamb, dying he destroyed our death, rising he restored our life.
[ترجمه ترگمان]بره واقعی درست در حال مرگ مرگ ما رو نابود کرد و زنده شد و زندگی ما رو به هم زد
[ترجمه گوگل]بره موی واقعی، مرگ او مرگ ما را نابود کرد، و او زنده شد

2. The eucharistic recall of the paschal mystery was simply inserted into this thank-offering context.
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید که راز paschal به سادگی وارد این زمینه سپاس گذاری شده است
[ترجمه گوگل]یادآوری احادیثی از رمز و راز شعبدهباز به سادگی در این زمینه متشکرم

3. And this is caused by the difference of paschal clan system and legal ideology, hierarchical system and religious influence, social system and value orientation between the two countries.
[ترجمه ترگمان]و این امر ناشی از تفاوت نظام قبیله ای paschal و ایدئولوژی قانونی، نظام سلسله مراتبی و نفوذ مذهبی، نظام اجتماعی و جهت گیری ارزش بین دو کشور است
[ترجمه گوگل]و این به علت تفاوت سیستم قبیله ای و ایدئولوژیک قانونی، نظام سلسله مراتبی و نفوذ دینی، نظام اجتماعی و ارزش گذاری بین دو کشور است

4. He interpreted for us the paschal mystery as a mystery of divine mercy.
[ترجمه ترگمان]او برای ما راز paschal را به عنوان راز رحمت الهی تفسیر کرد
[ترجمه گوگل]او برای ما رمز و راز شعری به عنوان یک رمز و راز از رحمت الهی تفسیر کرد

5. That's the case for Christopher Paschal, 1 a freshman at Santa Clara, who intends to double-major in accounting and political science.
[ترجمه ترگمان]این مورد برای کریستوفر Paschal، ۱ دانشجوی سال اول دانشگاه سانتا کلارا، که قصد دارد در رشته حسابداری و علوم سیاسی دو برابر شود، صادق است
[ترجمه گوگل]این مورد برای کریستوفر پاشال، 1 دانشجوی سال اول در سانتا کلارا است، که قصد دارد در حسابداری و علوم سیاسی دوبرابر شود

6. But they would not forget the sacrificial and paschal aspect of the Supper.
[ترجمه ترگمان]اما منظره قربانی و منظره شام را فراموش نمی کردند
[ترجمه گوگل]اما آنها جنبه قربانی و پرچم شام را فراموش نخواهند کرد

7. He Himself was the true paschal lamb, and on the day the Passover was eaten He was to be sacrificed.
[ترجمه ترگمان]خود او بره حقیقی بود و روز عید پاک قربانی شد
[ترجمه گوگل]او خودش بره موی واقعی بود و در روزی که عید فصلی خورده بود او قربانی می شد

8. He witnessed the impressive rites of the paschal service.
[ترجمه ترگمان]او مراسم تحسین انگیزی را در مراسم نماز کلیسا دیده بود
[ترجمه گوگل]او شاهد روایات چشمگیر خدمات خداداد بود

9. With each year the Church testifies through this Paschal exclamation to the event of universal significance which happened almost two thousand years ago.
[ترجمه ترگمان]در هر سال، کلیسا از طریق این exclamation Paschal به رویداد اهمیت جهانی شهادت می دهد که تقریبا دو هزار سال پیش اتفاق افتاد
[ترجمه گوگل]با هر ساله کلیسای از طریق این تعظیم پاشا به واقعیت اهمیت جهانی که تقریبا دو هزار سال پیش اتفاق افتاد، شهادت می دهد

10. Paschal says he was strongly urged by his mother, who works at IBM (IBM), to consider a business major.
[ترجمه ترگمان]Paschal می گوید که او به شدت توسط مادرش، که در IBM (آی بی ام)کار می کند، تا یک تجارت بزرگ را در نظر بگیرد
[ترجمه گوگل]پاشال می گوید که او به شدت توسط مادرش که در IBM (IBM) کار می کند، به عنوان یک کارمند بزرگ کار می کند، خواستار آن شده است

11. His prophecy was fulfilled, for the town was delivered at the time of the Paschal feast.
[ترجمه ترگمان]پیشگویی او به پایان رسیده بود، زیرا شهر در زمان جشن Paschal تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]نبوت او برآورده شد، زیرا این شهر در زمان جشن پاسچال تحویل داده شد

12. She had begun the Standing as an Easter observance, and with the paschal season over she had decided to quit.
[ترجمه ترگمان]در اثر احترام عید پاک شده بود، و با پایان فصل بهار تصمیم گرفته بود استعفا بدهد
[ترجمه گوگل]او ایستاده را به عنوان عید پاک رعایت کرد، و با فصل فصلی بیش از او تصمیم به ترک

13. A few months later, she ran off with another teacher, John Paschal, the president of the local NAACP.
[ترجمه ترگمان]چند ماه بعد، او با معلم دیگری به نام جان Paschal، رئیس NAACP محلی گریخت
[ترجمه گوگل]چند ماه بعد، او با یکی دیگر از معلمان، جان پاسچال، رئیس NAACP محلی فرار کرد

14. By shepherding the flock of Christ, Peter enters into the paschal mystery, he goes towards the cross and the resurrection.
[ترجمه ترگمان]با هدایت کردن گله مسیح، پیتر به راز paschal وارد می شود و به سوی صلیب و رستاخیز می رود
[ترجمه گوگل]پطرس از گله مسیح، پیتر وارد رمز رمز و راز، او به سمت صلیب و قیام می رود


کلمات دیگر: