کلمه جو
صفحه اصلی

unemployment rate

انگلیسی به انگلیسی

• estimate of unemployment, percentages of unemployment, percent of unemployed persons from within the general population

جملات نمونه

1. No one disputes the direct linkage between the unemployment rate and crime.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس رابطه مستقیم میان نرخ بیکاری و جرم را انکار نمی کند
[ترجمه گوگل]هیچکس ارتباط مستقیم بین نرخ بیکاری و جرم و جنایت را دربرمیگیرد

2. The unemployment rate is rising in that country.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در آن کشور در حال افزایش است
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری در آن کشور افزایش می یابد

3. Australia's unemployment rate rose to 5% in February.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری استرالیا در ماه فوریه به ۵ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری استرالیا در ماه فوریه به 5 درصد افزایش یافت

4. A drop in the unemployment rate was cold comfort for those without a job .
[ترجمه ترگمان]کاهش نرخ بیکاری برای افراد بدون شغل باعث راحتی و راحتی بود
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ بیکاری برای افرادی که بدون شغل بودند، راحت بود

5. The figures probably understate the real unemployment rate.
[ترجمه ترگمان]این ارقام احتمالا نرخ بیکاری واقعی را دست کم می گیرند
[ترجمه گوگل]این ارقام احتمالا نرخ بیکاری واقعی را پایین می آورد

6. At the time, the unemployment rate was touching 10 percent and rising.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان نرخ بیکاری ۱۰ درصد و در حال افزایش بود
[ترجمه گوگل]در آن زمان نرخ بیکاری 10 درصد و افزایش یافت

7. The nation's unemployment rate has been climbing steadily since last June.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در کشور از ماه ژوئن گذشته به طور پیوسته بالا رفته است
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری کشور از ژوئن گذشته به طور پیوسته صعود کرده است

8. I don't think the unemployment rate ever tells us much about the future.
[ترجمه ترگمان]من فکر نمی کنم که نرخ بیکاری تا به حال چیزهای زیادی در مورد آینده به ما بگوید
[ترجمه گوگل]من فکر نمی کنم نرخ بیکاری همیشه درباره آینده ما را به ما نشان دهد

9. The unemployment rate has been projected to fall.
[ترجمه ترگمان]پیش بینی شده است که نرخ بیکاری کاهش یابد
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری پیش بینی شده است که سقوط کند

10. The seasonally-adjusted unemployment rate in December stood at 5%.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری در فصلی در ماه دسامبر برابر با ۵ درصد بود
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری در فصل جاری در ماه دسامبر در حدود 5 درصد بود

11. Black unemployment rate jumped to 17 percent last year.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری سیاهپوستان در سال گذشته به ۱۷ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری سیاه در سال گذشته به 17 درصد افزایش یافت

12. However once the unemployment rate has stabilized at a new, higher level, so too will the equilibrium rate of unemployment.
[ترجمه ترگمان]با این حال، با تثبیت نرخ بیکاری در سطح جدید و بالاتر، نرخ برابری بیکاری نیز افزایش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]با این حال، هنگامی که نرخ بیکاری در یک سطح جدید و بالاتر، ثبات نرخ بیکاری را تثبیت کرده است،

13. The unemployment rate has been well under 6 percent for more than two years now.
[ترجمه ترگمان]نرخ بیکاری بیش از دو سال است که در حدود ۶ درصد رشد داشته است
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری در حال حاضر بیش از دو سال است که زیر 6 درصد است

14. The real unemployment rate has topped 17 %.
[ترجمه ترگمان]نرخ واقعی بیکاری در حدود ۱۷ درصد است
[ترجمه گوگل]نرخ بیکاری واقعی 17 درصد افزایش یافته است

15. To understand the unemployment rate, we also need to know how long the jobless have been without jobs.
[ترجمه ترگمان]برای درک نرخ بیکاری، باید بدانیم که بیکاری تا چه مدت بی کار بوده است
[ترجمه گوگل]برای درک میزان بیکاری، ما همچنین باید بدانیم که بیکاری بدون مشاغل بوده است

پیشنهاد کاربران

نرخ بیکاری


نرخ بیکاری

Despite holding over $1 trillion in proven untapped mineral deposits, Afghanistan remains one of the least developed countries in the world. Its unemployment rate is over 23% and about half of its population lives below the poverty line


کلمات دیگر: