کلمه جو
صفحه اصلی

rearmost


در آخرین بخش (صف یا قطار و غیره)، عقب ترین، دورترین

انگلیسی به فارسی

عقب ترین


دقیقترین


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: farthest to the back or end; last.
مشابه: last

• located furthest in back, furthest to the rear
the rearmost thing in a line is the one that is nearest to the back of the line.

جملات نمونه

1. Rear sons for help in old age; and store up grains against famine.
[ترجمه ترگمان]پسران عقب عقب برای کمک به پیری، و غلات خود را در برابر قحطی انبار می کنند
[ترجمه گوگل]پسران عقب برای کمک در سن و سال؛ و دانه ها را بر علیه قحطی ذخیره کن

2. Barriers between nations are reared by slow and infrequent communication.
[ترجمه ترگمان]موانع بین کشورها با ارتباطات کند و کم بزرگ شده است
[ترجمه گوگل]موانع بین ملل متحد بوسیله ارتباطات آهسته و مکرر رشد می کنند

3. We attacked the enemy from the rear.
[ترجمه ترگمان]ما از پشت به دشمن حمله کردیم
[ترجمه گوگل]ما از عقب به دشمن حمله کردیم

4. An automobile moves when the motor is geared to the rear wheels.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل وقتی حرکت می کند که موتور به چرخ های عقب متصل می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که موتور به چرخ های عقب متصل می شود، خودرو حرکت می کند

5. I was born in Fort Worth but we moved around a lot and I was reared in east Texas.
[ترجمه ترگمان]من در فورت ورث به دنیا آمدم، اما خیلی دور شدیم و من در شرق تگزاس بزرگ شدم
[ترجمه گوگل]من در فورت ورت متولد شدم، اما ما خیلی زیاد حرکت کردیم و من در شرق تگزاس زندگی می کردم

6. She cast a quick look in the rear mirror.
[ترجمه ترگمان]نگاهی سریع در آینه عقب انداخت
[ترجمه گوگل]او نگاه سریع به آینه عقب را نگاه کرد

7. He rears all kinds of birds.
[ترجمه ترگمان]او همه نوع پرنده ها را بزرگ می کند
[ترجمه گوگل]او همه انواع پرندگان را می کشد

8. The hotel overlooks the river to the rear.
[ترجمه ترگمان]هتل مشرف به رودخانه است
[ترجمه گوگل]این هتل از نظر رودخانه به عقب است

9. There are toilets at both front and rear of the plane.
[ترجمه ترگمان]در قسمت جلو و عقب هواپیما توالت وجود دارد
[ترجمه گوگل]توالت در هر دو جلو و عقب هواپیما وجود دارد

10. Three drummers brought up the rear .
[ترجمه ترگمان]سه نفر طبل زن از پشت سرشان را بلند کردند
[ترجمه گوگل]سه نوازنده به عقب آورده اند

11. The great majority of barn owls are reared in captivity. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]بیشتر جغدهای barn در قفس پرورش می یابند فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]اکثریت بزرگی جغدها در اسارت کشت می شود فرهنگ لغت جمله

12. The horse suddenly reared up and threw me off.
[ترجمه ترگمان]ناگهان اسب بلند شد و مرا از خود دور کرد
[ترجمه گوگل]اسب به طور ناگهانی رشد کرد و من را رها کرد

13. The thief must have entered by the rear door.
[ترجمه ترگمان]دزد باید از در عقبی وارد شده باشد
[ترجمه گوگل]دزد باید در درب عقب وارد شود

14. The car slid sideways, its rear wheels spinning .
[ترجمه ترگمان]اتومبیل از پهلو به حرکت درآمد و چرخ های عقب ماشین چرخیدند
[ترجمه گوگل]ماشین به سمت جلو حرکت کرد، چرخ های عقب آن چرخید

15. The socket for the printer cable is located at the rear of the computer.
[ترجمه ترگمان]سوکت برای کابل چاپگر در پشت کامپیوتر قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]سوکت کابل چاپگر در پشت کامپیوتر قرار دارد


کلمات دیگر: