اهل اسکاندیناو، وابسته به زبان و فرهنگ اسکاندیناوی، اسکاندیناویایی
scandinavian
اهل اسکاندیناو، وابسته به زبان و فرهنگ اسکاندیناوی، اسکاندیناویایی
انگلیسی به فارسی
اسکاندیناوی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to Scandinavia or its peoples, cultures, languages, or the like.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a native or resident of Scandinavia, or a descendant thereof.
• (2) تعریف: any of the group of languages spoken in most of Scandinavia.
• group of languages spoken in scandinavian countries (includes swedish, danish, icelandic, norwegian, and the language of the faeroe islands)
resident or citizen of one of the countries in scandinavia (region in northern europe)
pertaining to scandinavia or one of the countries in scandinavia (region in northern europe)
something that is scandinavian belongs or relates to scandinavia, or to its countries, peoples, or languages.
a scandinavian is a person who comes from scandinavia.
resident or citizen of one of the countries in scandinavia (region in northern europe)
pertaining to scandinavia or one of the countries in scandinavia (region in northern europe)
something that is scandinavian belongs or relates to scandinavia, or to its countries, peoples, or languages.
a scandinavian is a person who comes from scandinavia.
جملات نمونه
1. The Baltic republics have called on the Scandinavian countries for help.
[ترجمه ترگمان]جمهوری های بالتیک از کشورهای اسکاندیناوی درخواست کمک کرده اند
[ترجمه گوگل]جمهوریهای بالتیک از کشورهای اسکاندیناوی برای کمک خواستند
[ترجمه گوگل]جمهوریهای بالتیک از کشورهای اسکاندیناوی برای کمک خواستند
2. French and Scandinavian offices are due to open in the autumn.
[ترجمه ترگمان]دفاتر فرانسوی و اسکاندیناوی در پاییز آینده افتتاح خواهند شد
[ترجمه گوگل]دفاتر فرانسوی و اسکاندیناوی باید در پاییز باز شوند
[ترجمه گوگل]دفاتر فرانسوی و اسکاندیناوی باید در پاییز باز شوند
3. Our high-rise flats were based on Scandinavian flats, but they build them to a much higher standard.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان های مرتفع ما براساس آپارتمان های اسکاندیناویایی هستند، اما آن ها را به استاندارد بسیار بالاتری تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]آپارتمان های بلند ما بر اساس آپارتمان های اسکاندیناوی بود، اما آنها آنها را به یک استاندارد بسیار بالاتر ساختند
[ترجمه گوگل]آپارتمان های بلند ما بر اساس آپارتمان های اسکاندیناوی بود، اما آنها آنها را به یک استاندارد بسیار بالاتر ساختند
4. Phased retirement, pioneered by the Scandinavian countries, also became widespread.
[ترجمه ترگمان]بازنشستگی Phased که در کشورهای اسکاندیناوی پیشگام بود نیز رواج یافت
[ترجمه گوگل]بازنشستگی مرحله ای، که پیشتر توسط کشورهای اسکاندیناوی پیشگام بود، نیز گسترده شد
[ترجمه گوگل]بازنشستگی مرحله ای، که پیشتر توسط کشورهای اسکاندیناوی پیشگام بود، نیز گسترده شد
5. The Scandinavian welfare states assume agreement over issues which can be highly divisive in many parts of the world.
[ترجمه ترگمان]کشورهای رفاه اسکاندیناوی در مورد مسائلی که می تواند در بسیاری از نقاط جهان به شدت divisive شود، به توافق رسیده اند
[ترجمه گوگل]کشورهای رفاه اسکاندیناوی در مورد موضوعاتی که می توانند در بسیاری از نقاط جهان بسیار متفرق شوند موافقت می کنند
[ترجمه گوگل]کشورهای رفاه اسکاندیناوی در مورد موضوعاتی که می توانند در بسیاری از نقاط جهان بسیار متفرق شوند موافقت می کنند
6. Meanwhile, the Scandinavian countries are bearing an alternate proposal to begin a moratorium on nuclear dumping no later than 1990.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، کشورهای اسکاندیناوی پیشنهاد دیگری برای شروع مهلت قانونی دامپینگ هسته ای نسبت به سال ۱۹۹۰ دارند
[ترجمه گوگل]در همین حال، کشورهای اسکاندیناوی پیشنهاد پیشنهادی خود را مبنی بر آغاز مهلت قانونی مبنی بر عقبنشینی هسته ای از سال 1990 دارند
[ترجمه گوگل]در همین حال، کشورهای اسکاندیناوی پیشنهاد پیشنهادی خود را مبنی بر آغاز مهلت قانونی مبنی بر عقبنشینی هسته ای از سال 1990 دارند
7. There is additional financial backing from Scandinavian countries.
[ترجمه ترگمان]پشتیبانی مالی دیگری از کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد
[ترجمه گوگل]پشتوانه مالی اضافی از کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد
[ترجمه گوگل]پشتوانه مالی اضافی از کشورهای اسکاندیناوی وجود دارد
8. Among the Scandinavian settlers of the Upper Mississippi Valley, leprosy had declined to near extinction.
[ترجمه ترگمان]از میان مهاجران اسکاندیناوی در دره Upper علیا، جذام در معرض انقراض قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]در میان شهروندان اسکاندیناوی در دره میسیسیپی بالا، جهل نسبت به انقراض کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]در میان شهروندان اسکاندیناوی در دره میسیسیپی بالا، جهل نسبت به انقراض کاهش یافته است
9. The Scandinavian countries are already streets ahead in this area.
[ترجمه ترگمان]کشورهای اسکاندیناوی در حال حاضر در این منطقه از هم سبقت گرفته اند
[ترجمه گوگل]کشورهای اسکاندیناوی در حال حاضر خیابان های پیش رو در این منطقه هستند
[ترجمه گوگل]کشورهای اسکاندیناوی در حال حاضر خیابان های پیش رو در این منطقه هستند
10. The colouring of Scandinavian cattle in the past was also characteristic in that many showed variations of the colour-sided cline.
[ترجمه ترگمان]رنگ کردن گاوه ای اسکاندیناوی در گذشته نیز مشخصه آن بود که بسیاری از آن ها تغییرات of رنگ را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی گاوهای اسکاندیناوی در گذشته نیز مشخص بود که در بسیاری از آنها تغییرات رنگی رنگی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]رنگ آمیزی گاوهای اسکاندیناوی در گذشته نیز مشخص بود که در بسیاری از آنها تغییرات رنگی رنگی را نشان می دهد
11. And nearby, five Scandinavian countries have combined to build one compound, an architectural swoop of Nordic green.
[ترجمه ترگمان]و حدود پنج کشور اسکاندیناوی در ترکیب با یک ترکیب، یک ترکیب معماری سبز اسکاندیناوی را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]و در نزدیکی، پنج کشور اسکاندیناوی برای ساخت یک ترکیب، یک معماری از سبز نوردیک
[ترجمه گوگل]و در نزدیکی، پنج کشور اسکاندیناوی برای ساخت یک ترکیب، یک معماری از سبز نوردیک
12. If we had any Scandinavian in us.
[ترجمه ترگمان]اگه ما اسکاندیناوی بودیم
[ترجمه گوگل]اگر ما در اسکاندیناوی خودمان داشته باشیم
[ترجمه گوگل]اگر ما در اسکاندیناوی خودمان داشته باشیم
13. Scandinavian cruises are very popular in the summer; conversely, the Caribbean is most popular in the winter.
[ترجمه ترگمان]سفره ای دریایی اسکاندیناوی در تابستان بسیار محبوب هستند؛ برعکس، دریای کارائیب در زمستان بسیار محبوب است
[ترجمه گوگل]سفرهای اسکاندیناوی در تابستان بسیار محبوب هستند برعکس، کارائیب محبوب ترین زمستان است
[ترجمه گوگل]سفرهای اسکاندیناوی در تابستان بسیار محبوب هستند برعکس، کارائیب محبوب ترین زمستان است
14. He remained a Scandinavian puritan, less humourous than Bergman, certainly more covert about sexuality generally.
[ترجمه ترگمان]او یک puritan اسکاندیناوی، کم تر از Bergman، باقی ماند و به طور کلی به طور کلی مخفی تری در مورد تمایلات جنسی بود
[ترجمه گوگل]او همچنان یک خالق اسکاندیناوی است، که کمتر از هولناکی از برگمن است، مطمئنا در مورد جنسیت عموما پنهانی است
[ترجمه گوگل]او همچنان یک خالق اسکاندیناوی است، که کمتر از هولناکی از برگمن است، مطمئنا در مورد جنسیت عموما پنهانی است
15. There are no contemporary Scandinavian written sources apart from rune stones.
[ترجمه ترگمان]هیچ منبع اسکاندیناوی از اسکاندیناوی به جز سنگ های جادویی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]منابع کلاسیک معاصر اسکاندیناوی به غیر از سنگهای افسانه ای وجود ندارد
[ترجمه گوگل]منابع کلاسیک معاصر اسکاندیناوی به غیر از سنگهای افسانه ای وجود ندارد
کلمات دیگر: