اتحاد مجدد، بازچینی
realignment
انگلیسی به فارسی
تنظیم مجدد
انگلیسی به انگلیسی
• organizing into rows again, rearrangement into lines
a realignment of the way something is organized is a new arrangement of it; a formal word.
a realignment of the way something is organized is a new arrangement of it; a formal word.
جملات نمونه
1. There is now a need for a realignment of political parties.
[ترجمه ترگمان]اکنون نیاز به تجدید نظر در احزاب سیاسی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اکنون نیاز به اصلاح احزاب سیاسی وجود دارد
[ترجمه گوگل]اکنون نیاز به اصلاح احزاب سیاسی وجود دارد
2. This war will inevitably lead to a realignment of/within European politics.
[ترجمه ترگمان]این جنگ به طور اجتناب ناپذیری منجر به تجدید نظر در سیاست اروپا خواهد شد
[ترجمه گوگل]این جنگ به طور ناگزیر منجر به اصلاح / در داخل سیاست اروپا خواهد شد
[ترجمه گوگل]این جنگ به طور ناگزیر منجر به اصلاح / در داخل سیاست اروپا خواهد شد
3. The realignment of these societies was necessarily slow, their central value-systems resistant to change.
[ترجمه ترگمان]تجدید نظر این جوامع لزوما کند بود، سیستم های ارزش مرکزی آن ها در برابر تغییر مقاوم بودند
[ترجمه گوگل]تعدیل این جوامع لزوما آهسته بود، سیستم ارزش مرکزی آنها به تغییرات مقاوم بود
[ترجمه گوگل]تعدیل این جوامع لزوما آهسته بود، سیستم ارزش مرکزی آنها به تغییرات مقاوم بود
4. All this procured an extraordinary socio-political realignment.
[ترجمه ترگمان] همه اینا یه realignment سیاسی فوق العاده بود
[ترجمه گوگل]همه اینها یک اصلاح اجتماعی و سیاسی فوق العاده بود
[ترجمه گوگل]همه اینها یک اصلاح اجتماعی و سیاسی فوق العاده بود
5. But this is a rolling realignment that started long before Haley Barbour was involved.
[ترجمه ترگمان]اما این یه realignment که خیلی طول کشید تا هیلی Barbour قاطی ماجرا بشه
[ترجمه گوگل]اما این یک اصلاح نورد است که مدتها قبل از حضور هالی باربور درگیر بود
[ترجمه گوگل]اما این یک اصلاح نورد است که مدتها قبل از حضور هالی باربور درگیر بود
6. But the chances of such a realignment happening seem slight.
[ترجمه ترگمان]اما احتمالش زیاد است که چنین اتفاقی رخ دهد
[ترجمه گوگل]اما شانس چنین تعدیلاتی به نظر می رسد کم است
[ترجمه گوگل]اما شانس چنین تعدیلاتی به نظر می رسد کم است
7. The senator called for a realignment of the political parties.
[ترجمه ترگمان]سناتور خواستار تجدید نظر احزاب سیاسی شد
[ترجمه گوگل]سناتور خواستار تعدیل احزاب سیاسی شد
[ترجمه گوگل]سناتور خواستار تعدیل احزاب سیاسی شد
8. They waste time negotiating for the realignment of hierarchical authority and the top management commitment of those who have it.
[ترجمه ترگمان]آن ها زمان مذاکره برای تجدید نظر داشتن قدرت سلسله مراتبی و تعهد مدیریت ارشد آن هایی که آن را دارند را هدر می دهند
[ترجمه گوگل]آنها زمان را صرف مذاکره برای تعدیل قدرت سلسله مراتبی و تعهد مدیریت ارشد کسانی که آن را دارند، هدر می دهند
[ترجمه گوگل]آنها زمان را صرف مذاکره برای تعدیل قدرت سلسله مراتبی و تعهد مدیریت ارشد کسانی که آن را دارند، هدر می دهند
9. The next clear realignment followed a similar pattern.
[ترجمه ترگمان]بازپس گیری شفاف بعدی یک الگوی مشابه را دنبال کرد
[ترجمه گوگل]تعدیل مجدد بعدی به دنبال الگوی مشابهی بود
[ترجمه گوگل]تعدیل مجدد بعدی به دنبال الگوی مشابهی بود
10. The realignment of exchange rates discussed above might suggest that it has not been very successful in promoting greater exchange rate stability.
[ترجمه ترگمان]تجدید نظر کردن نرخ های مبادله در بالا ممکن است نشان دهد که در ترویج ثبات نرخ ارز بسیار موفق نبوده است
[ترجمه گوگل]تعدیل نرخهای مبادله شده در بالا ممکن است نشان دهد که در ترویج ثبات ارز بیشتر موفق نبوده است
[ترجمه گوگل]تعدیل نرخهای مبادله شده در بالا ممکن است نشان دهد که در ترویج ثبات ارز بیشتر موفق نبوده است
11. He said the realignment committee has been working behind the scenes to write a plan agreeable to owners.
[ترجمه ترگمان]او گفت که کمیته تجدید نظر پشت صحنه کار می کند تا طرحی برای صاحبان آن بنویسد
[ترجمه گوگل]او گفت که کمیته اصلاح شده در پشت صحنه کار می کند تا طرح هایی را که صاحبان آن را دوست دارند، بنویسند
[ترجمه گوگل]او گفت که کمیته اصلاح شده در پشت صحنه کار می کند تا طرح هایی را که صاحبان آن را دوست دارند، بنویسند
12. Anyone seeking to include the Liberals in realignment on the left is not only misguided.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که به دنبال این باشد که اعضای لیبرال ها را در نظر داشته باشد، تنها گمراه نشده است
[ترجمه گوگل]هر کسی که مایل است لیبرال ها را در مجاورت در سمت چپ قرار دهد، نه تنها اشتباه است
[ترجمه گوگل]هر کسی که مایل است لیبرال ها را در مجاورت در سمت چپ قرار دهد، نه تنها اشتباه است
13. She never made mention of her constant realignment of interests in any of her occasional letters, periodic updates of the trivial.
[ترجمه ترگمان]او هرگز راجع به تجدید نظر مرتب خود در هر یک از نامه های گاه به گاه، به روز رسانی دوره ای ناچیز، ذکری به میان نیاورد
[ترجمه گوگل]او هرگز از تغییرات ثابت خود در منافع هر یک از نامه های گاه به گاه او، به روز رسانی دوره ای از چیزهای بی اهمیت اشاره نکرده است
[ترجمه گوگل]او هرگز از تغییرات ثابت خود در منافع هر یک از نامه های گاه به گاه او، به روز رسانی دوره ای از چیزهای بی اهمیت اشاره نکرده است
14. Following is a primer on the realignment debate: Q: Why is realignment necessary?
[ترجمه ترگمان]شکل زیر یک پرایمر در مورد بحث تجدید پذیر است: سوال: چرا تجدید نظر ضروری است؟
[ترجمه گوگل]بعد از آن یک پیشونۀ بحث مجدد مجدد Q است چرا مجددا لازم است؟
[ترجمه گوگل]بعد از آن یک پیشونۀ بحث مجدد مجدد Q است چرا مجددا لازم است؟
پیشنهاد کاربران
سرجاگذاشتن
دوباره ردیف کردن و سرجا گذاشتن
بازآرایی
تجدید نظر
بازچینی
کلمات دیگر: