(بخشی از شمال اروپا که شامل دانمارک و نروژ و سوئدو فنلاند می شود) اسکاندیناوی، اسکاندیناو، اسکاندیناو رجوع شود به: scandinavian peninsula
scandinavia
(بخشی از شمال اروپا که شامل دانمارک و نروژ و سوئدو فنلاند می شود) اسکاندیناوی، اسکاندیناو، اسکاندیناو رجوع شود به: scandinavian peninsula
انگلیسی به فارسی
(بخشی از شمال اروپا که شامل دانمارک و نروژ و سوئدو فنلاند میشود) اسکاندیناوی، اسکاندیناو
رجوع شود به: Scandinavian Peninsula
اسکاندیناویا
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the northernmost region of Europe, comprising Norway, Sweden, Denmark, Finland, and Iceland.
• region in northern europe (includes norway, sweden, denmark and sometimes finland, iceland and the faeroe islands)
scandinavia is the region in northern europe that contains the countries of norway, sweden, denmark, finland, iceland, and the faroe islands.
scandinavia is the region in northern europe that contains the countries of norway, sweden, denmark, finland, iceland, and the faroe islands.
جملات نمونه
1. Exporting pine to Scandinavia seems a bit like carrying coals to Newcastle.
[ترجمه ترگمان]صادرات چوب کاج به اسکاندیناوی کمی شبیه به حمل coals به نیوکاسل به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]صادرات کاج به اسکاندیناوی به نظر می رسد مثل حمل ذغال سنگ به نیوکاسل
[ترجمه گوگل]صادرات کاج به اسکاندیناوی به نظر می رسد مثل حمل ذغال سنگ به نیوکاسل
2. These birds are winter migrants from Scandinavia.
[ترجمه ترگمان]این پرندگان، مهاجران زمستانی اسکاندیناوی هستند
[ترجمه گوگل]این پرندگان مهاجران زمستانی از اسکاندیناوی هستند
[ترجمه گوگل]این پرندگان مهاجران زمستانی از اسکاندیناوی هستند
3. Much of Scandinavia is covered in dense forest.
[ترجمه ترگمان]بیشتر اسکاندیناوی در جنگل انبوه پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از اسکاندیناوی ها در جنگل های متراکم پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اسکاندیناوی ها در جنگل های متراکم پوشیده شده اند
4. In northern Scandinavia there is only a narrow band a few kilometres wide along the northeastern coast of Kola Peninsula.
[ترجمه ترگمان]در اسکاندیناوی شمالی تن ها یک نوار باریک است که در امتداد ساحل شمال شرقی شبه جزیره Kola قرار دارد
[ترجمه گوگل]در شمال اسکاندیناوی، تنها یک بند باریک در عرض چند کیلومتری در ساحل شمال شرقی شبه جزیره کولا وجود دارد
[ترجمه گوگل]در شمال اسکاندیناوی، تنها یک بند باریک در عرض چند کیلومتری در ساحل شمال شرقی شبه جزیره کولا وجود دارد
5. Even in liberated Scandinavia, it is women who feed the family, wash the clothes, and care for the children.
[ترجمه ترگمان]حتی در اسکاندیناوی، اسکاندیناوی، زنانی است که خانواده را تغذیه می کنند، لباس ها را می شویند، و به کودکان اهمیت می دهند
[ترجمه گوگل]حتی در اسکاندیناوی آزاد شده، این زنان هستند که خانواده را تغذیه می کنند، لباس ها را می شستند و برای کودکان مراقبت می کنند
[ترجمه گوگل]حتی در اسکاندیناوی آزاد شده، این زنان هستند که خانواده را تغذیه می کنند، لباس ها را می شستند و برای کودکان مراقبت می کنند
6. Much of Scandinavia is covered in dense pine forest.
[ترجمه ترگمان]بیشتر اسکاندیناوی در جنگل های انبوه کاج پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از اسکاندیناوی ها در جنگل های متراکم پوشیده شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اسکاندیناوی ها در جنگل های متراکم پوشیده شده اند
7. The internet revolution has moved east, and Scandinavia is the new frontier.
[ترجمه ترگمان]انقلاب اینترنتی به سمت شرق حرکت کرده است و اسکاندیناوی مرز جدیدی است
[ترجمه گوگل]انقلاب اینترنت به شرق منتقل شده است، و اسکاندیناوی مرز جدید است
[ترجمه گوگل]انقلاب اینترنت به شرق منتقل شده است، و اسکاندیناوی مرز جدید است
8. More significant for Scandinavia was its retreat in 1950 back to limited and relatively non-controversial sectoral coordination at the regional level.
[ترجمه ترگمان]مهم تر از این، اسکاندیناوی عقب نشینی خود در سال ۱۹۵۰ به هماهنگی محدود و نسبتا non بخشی در سطح منطقه ای بود
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه برای اسکاندیناوی، عقب نشینی آن در سال 1950 به همکاری محدود و نسبتا غیرمنتظره در بخشهای منطقه در سطح منطقه بود
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه برای اسکاندیناوی، عقب نشینی آن در سال 1950 به همکاری محدود و نسبتا غیرمنتظره در بخشهای منطقه در سطح منطقه بود
9. Scandinavia was a happy hunting ground for him and he did the same for Nicolai Gedda.
[ترجمه ترگمان]بر استی که او برای نیکلای زمین شکار خوبی بود و برای نیکلا Gedda نیز همین کار را می کرد
[ترجمه گوگل]اسکاندیناوی یک منطقه شکار شاد برای او بود و همین کار را برای نیکولای گددا هم انجام داد
[ترجمه گوگل]اسکاندیناوی یک منطقه شکار شاد برای او بود و همین کار را برای نیکولای گددا هم انجام داد
10. She has been in private use in Scandinavia only, and is very well equipped.
[ترجمه ترگمان]او تنها در اسکاندیناوی به کار برده می شود، و بسیار مجهز است
[ترجمه گوگل]او تنها در اسکاندیناوی استفاده شخصی کرده است و بسیار مجهز است
[ترجمه گوگل]او تنها در اسکاندیناوی استفاده شخصی کرده است و بسیار مجهز است
11. The rough staves were usually imported from Scandinavia and were brought up river by barge.
[ترجمه ترگمان]توپ های زبر معمولا از اسکاندیناوی وارد می شدند و توسط بارج به رودخانه برده می شدند
[ترجمه گوگل]ستون های خشن معمولا از اسکاندیناوی وارد شده و با بارج به رودخانه می روند
[ترجمه گوگل]ستون های خشن معمولا از اسکاندیناوی وارد شده و با بارج به رودخانه می روند
12. Exir seeks to be recognized in Scandinavia as a cost-efficient, flexible, reliable, and knowledgeable partner for sub-assembly and complete assembly of mechanical and electronic products.
[ترجمه ترگمان]Exir به دنبال شناخته شدن در اسکاندیناوی به عنوان یک شریک کارآمد، انعطاف پذیر، قابل اعتماد و آگاه برای مونتاژ فرعی و مونتاژ کامل محصولات مکانیکی و الکترونیکی است
[ترجمه گوگل]Exir می خواهد در اسکاندیناوی ها به عنوان یک شراکت هزینهمند، انعطاف پذیر، قابل اعتماد و شناخته شده برای مونتاژ و مونتاژ کامل محصولات مکانیکی و الکترونیکی شناخته شود
[ترجمه گوگل]Exir می خواهد در اسکاندیناوی ها به عنوان یک شراکت هزینهمند، انعطاف پذیر، قابل اعتماد و شناخته شده برای مونتاژ و مونتاژ کامل محصولات مکانیکی و الکترونیکی شناخته شود
13. In Scandinavia they like salty liquorice, which is made with salmiac ammonium chloride.
[ترجمه ترگمان]در اسکاندیناوی، آن ها liquorice شور را دوست دارند که با آمونیوم کلرید ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]در اسکاندیناوی آنها شیرین بیان شور، که با آمونیوم کلرید تالیم ساخته می شود
[ترجمه گوگل]در اسکاندیناوی آنها شیرین بیان شور، که با آمونیوم کلرید تالیم ساخته می شود
14. Scandinavia refers to Denmark, Norway, Sweden and Iceland.
[ترجمه ترگمان]اسکاندیناوی به دانمارک، نروژ، سوئد و ایسلند اشاره دارد
[ترجمه گوگل]اسکاندیناوی به دانمارک، نروژ، سوئد و ایسلند اشاره دارد
[ترجمه گوگل]اسکاندیناوی به دانمارک، نروژ، سوئد و ایسلند اشاره دارد
15. Cross-country skiing dates back to Scandinavia 4000-4500 years ago, when it was used as a method of transportation.
[ترجمه ترگمان]اسکی کراس کانتری حدود ۴۰۰۰ - ۴۰۰۰ سال پیش به اسکاندیناوی برمی گردد زمانی که به عنوان روشی برای حمل و نقل مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اسکی روی زمین به اسکاندیناوی 4000 تا 4500 سال پیش باز می گردد، زمانی که به عنوان یک روش حمل و نقل استفاده می شود
[ترجمه گوگل]اسکی روی زمین به اسکاندیناوی 4000 تا 4500 سال پیش باز می گردد، زمانی که به عنوان یک روش حمل و نقل استفاده می شود
پیشنهاد کاربران
Scandinavia is a subregion in Northern Europe, with strong historical, cultural, and linguistic ties. In English usage, Scandinavia can refer to Denmark, Norway and Sweden, sometimes more narrowly to the Scandinavian Peninsula, or more broadly to include the �land Islands, the Faroe Islands, Finland and Iceland
کشورهای اسکاندیناوی :
دانمارک
فنلاند
سوئد
نروژ
ایسلند
Scandinavian : صفت
Scandinavia : اسم
تلفظ :
سکَن دی نِی وی یِن
سکَن دِ نِی ویا
کشورهای اسکاندیناوی :
دانمارک
فنلاند
سوئد
نروژ
ایسلند
Scandinavian : صفت
Scandinavia : اسم
تلفظ :
سکَن دی نِی وی یِن
سکَن دِ نِی ویا
کلمات دیگر: