نامتمایل، بی علاقه، بی گرایش، ناگرای، ناخوش
undisposed
نامتمایل، بی علاقه، بی گرایش، ناگرای، ناخوش
انگلیسی به فارسی
نامتمایل، بی علاقه، بیگرایش، ناگرای
حال ندار، ناخوش
انگلیسی به انگلیسی
• not favorably inclined (to do something), unwilling
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: not settled or disposed of.
• (2) تعریف: not inclined or willing (usu. fol. by an infinitive).
- undisposed to talk
[ترجمه ترگمان] حرف زدن و حرف زدن
[ترجمه گوگل] بدون صحبت کردن
[ترجمه گوگل] بدون صحبت کردن
کلمات دیگر: