کلمه جو
صفحه اصلی

rebelliously


یاغیانه، متمردانه

انگلیسی به فارسی

شجاعانه


انگلیسی به انگلیسی

• seditiously, mutinously, while resisting or challenging authority

جملات نمونه

1. 'I don't care!' she said rebelliously.
[ترجمه ترگمان]برایم مهم نیست! با حالت rebelliously گفت:
[ترجمه گوگل]'من مهم نیست!' او گفت: سرکوبگر

2. There were even rebelliously honest policemen, who might blow the whistle on the dishonest ones.
[ترجمه ترگمان]حتی یک مامور پلیس درستکار وجود داشت که ممکن بود سوتی را بر روی افراد نادرست بیندازد
[ترجمه گوگل]حتی پلیس صادقانه نیز وجود داشت که می توانست سوته را بر روی افراد نادرست بکشد

3. Rebelliously, Han Fei-tzu gave her the most false answer to her question.
[ترجمه ترگمان]\"Rebelliously\"، \"هان Fei\" جواب most رو به سوال خودش داده
[ترجمه گوگل]به طرز شورش آمیز، هان فیتزو پاسخ نادرست به سوال او را به او داد

4. "I want to catch measles, " he muttered rebelliously.
[ترجمه ترگمان]زیر لب گفت: می خوام به سرخک برسم
[ترجمه گوگل]او گفت: 'من میخواهم سرخک را بگیرم '

5. They rebelliously free themselves from the context of patriarchal norms by means of breaking through imposed stereotypes and boundaries as well as spiritual fetters.
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را از چارچوب هنجارهای پدرسالاری به وسیله شکستن تصورات و مرزه ای تحمیلی و همچنین غل و زنجیر معنوی آزاد می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از طریق شکست از کلمات کلیدی و مرزهای اعمال شده و همچنین ناسازگاران روحانی، خود را از طریق هنجارهای پدرسالارانه آزاد می کنند

6. He rejected her words rebelliously.
[ترجمه ترگمان]سخنان خود را به صورت rebelliously رد کرد
[ترجمه گوگل]او کلمات شگفت آور را رد کرد

پیشنهاد کاربران

سرکشانه


کلمات دیگر: