شبکه ای
networked
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• connected together into a network, linked by wires so that communication is possible between computer terminals (computers)
جملات نمونه
1. the entire country is networked with canals and railways
سرتاسر کشور دارای شبکه ای از آبراه و راه آهن است.
پیشنهاد کاربران
شبکه بندی شده
متصل شده
E. g. the current move towards networked organizations
تغییر/چرخش دیدگاه جاری حرکت به سمت ساختارها/تشکیلات شبکه بندی شده است
تغییر/چرخش دیدگاه جاری حرکت به سمت ساختارها/تشکیلات شبکه بندی شده است
مشبّک، ساختارمند، دارای ساختار
کلمات دیگر: