بیطرفانه، از روی بیطرفی
neutrally
بیطرفانه، از روی بیطرفی
انگلیسی به فارسی
بی نظیر
انگلیسی به انگلیسی
• in a neutral manner; in a neutral situation
جملات نمونه
1. Helen, neutrally listening, anaesthetised by her state of uplift, thought that they nicely illustrated the condition of the place.
[ترجمه ترگمان]هلن، بی آن که با بی تفاوتی گوش می داد، با حالت بربلندی که از حالت بربلندی نشان می داد، فکر کرد که وضعیت محل را خوب نشان داده اند
[ترجمه گوگل]هلن، گوش دادن ناسالم، بیهوش شده توسط دولت او از بالا بردن، فکر کرد که آنها به خوبی وضعیت شرایط را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]هلن، گوش دادن ناسالم، بیهوش شده توسط دولت او از بالا بردن، فکر کرد که آنها به خوبی وضعیت شرایط را نشان می دهد
2. More neutrally it is certainly true that the range of courses we offer continues to increase.
[ترجمه ترگمان]با بی تفاوتی بیشتر، این قطعا درست است که دامنه دوره هایی که ما ارائه می کنیم افزایش پیدا می کند
[ترجمه گوگل]از نظر بی نظیر، قطعا درست است که طیف وسیعی از دوره های ارائه شده ما همچنان افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]از نظر بی نظیر، قطعا درست است که طیف وسیعی از دوره های ارائه شده ما همچنان افزایش می یابد
3. The sea cucumbers are neutrally buoyant, made up almost entirely of water.
[ترجمه ترگمان]خیار دریایی به طور ملایم شناور است و تقریبا به طور کامل از آب تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]خیارهای دریا بی نظیر شناور هستند، تقریبا به طور کامل از آب تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]خیارهای دریا بی نظیر شناور هستند، تقریبا به طور کامل از آب تشکیل شده است
4. A pilot can make Alvin hover, neutrally buoyant.
[ترجمه ترگمان]یک خلبان می تواند Alvin را به طور ملایم شناور کند و به طور ملایم شناور باشد
[ترجمه گوگل]یک خلبان می تواند الوین را شناور کند و به طور نئولیبرالی حرکت کند
[ترجمه گوگل]یک خلبان می تواند الوین را شناور کند و به طور نئولیبرالی حرکت کند
5. Thereon, whether the just principia is the neutrally 'political morality' for the contractual politics or a comprehensive moral doctrine will be the coming war in defense of natural law.
[ترجمه ترگمان]Thereon، اینکه آیا the ها اخلاق سیاسی بی طرفانه ای برای سیاست های قراردادی است یا یک دکترین جامع اخلاقی، جنگ آینده در دفاع از قانون طبیعی خواهد بود
[ترجمه گوگل]از این رو، آیا اصل اصل تنها اخلاق سیاسی نجیب سیاسی سیاست قراردادی است یا یک دکترین جامع اخلاقی جنگ بعدی برای دفاع از قانون طبیعی است
[ترجمه گوگل]از این رو، آیا اصل اصل تنها اخلاق سیاسی نجیب سیاسی سیاست قراردادی است یا یک دکترین جامع اخلاقی جنگ بعدی برای دفاع از قانون طبیعی است
6. With understanding or with condemnation or neutrally?
[ترجمه ترگمان]با درک و یا با محکومیت یا بی تفاوتی؟
[ترجمه گوگل]با درک و یا محکومیت یا نابودی؟
[ترجمه گوگل]با درک و یا محکومیت یا نابودی؟
7. The wise person observes neutrally, allowing no acrimonious feelings to distort his perceptions of truth.
[ترجمه ترگمان]فرد خردمند به طور بی طرفانه ای را مشاهده می کند و اجازه می دهد که احساسات تند و تند و تند تند و زننده بازتاب او از حقیقت را تحریف کنند
[ترجمه گوگل]شخص عاقل به نیترویی نگاه می کند، اجازه نمی دهد احساسات جدی برای تحریف ادراکات او از حقیقت داشته باشد
[ترجمه گوگل]شخص عاقل به نیترویی نگاه می کند، اجازه نمی دهد احساسات جدی برای تحریف ادراکات او از حقیقت داشته باشد
8. Just observe neutrally and more importantly, realize that you can always change things later on down the road if they don't turn out the way you expected it.
[ترجمه ترگمان]تنها به طور بی طرفانه ای توجه کنید و از همه مهم تر، درک کنید که اگر مسیر مورد انتظار شما را تغییر ندهید، همیشه می توانید همه چیز را بعدا تغییر دهید
[ترجمه گوگل]فقط نیترو و مهمتر از آن متوجه شوید که همیشه می توانید بعدا در جاده ها تغییرات را تغییر دهید اگر آنها از آنچه شما آن را انتظار نداشته اید بیرون بیایید
[ترجمه گوگل]فقط نیترو و مهمتر از آن متوجه شوید که همیشه می توانید بعدا در جاده ها تغییرات را تغییر دهید اگر آنها از آنچه شما آن را انتظار نداشته اید بیرون بیایید
9. I disagree with your view that science is neutrally taught.
[ترجمه ترگمان]من با این دیدگاه شما مخالفم که علم به طور بی طرفانه تدریس می شود
[ترجمه گوگل]من با نظر شما مخالف هستم که علم به طور نادری تدریس می شود
[ترجمه گوگل]من با نظر شما مخالف هستم که علم به طور نادری تدریس می شود
10. When the wettability is neutrally and slightly water wet, the displacement efficiency is maximal.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که wettability به طور بی طرفانه و کمی مرطوب باشد، بازده جابجایی بیشینه است
[ترجمه گوگل]هنگامی که رطوبت نیتروژن و کمی آب مرطوب است، بازده جابه جایی حداکثر است
[ترجمه گوگل]هنگامی که رطوبت نیتروژن و کمی آب مرطوب است، بازده جابه جایی حداکثر است
11. Our interest is in political theories that require neutrality, i. e., that are followed by acting neutrally in a principled way.
[ترجمه ترگمان]علاقه ما در نظریه های سیاسی است که نیازمند بی طرفی هستند ای آن ها به طور بی طرفانه به روش اصولی دنبال می شوند
[ترجمه گوگل]منافع ما در نظریه های سیاسی است که نیاز به بی طرفی دارند، من الف, که به دنبال نئولیایی عمل می کنند به طور اصولی
[ترجمه گوگل]منافع ما در نظریه های سیاسی است که نیاز به بی طرفی دارند، من الف, که به دنبال نئولیایی عمل می کنند به طور اصولی
12. Here's the important point: training ourselves to respond positively, or at least neutrally, will have the opposite effect.
[ترجمه ترگمان]نکته مهم این است: آموزش دادن به خودمان برای پاسخ مثبت، یا به طور بی طرفانه، اثر معکوس خواهد داشت
[ترجمه گوگل]در اینجا نقطه مهم است: آموزش خود را برای پاسخ مثبت، و یا حداقل نیترو، اثر متضاد داشته باشد
[ترجمه گوگل]در اینجا نقطه مهم است: آموزش خود را برای پاسخ مثبت، و یا حداقل نیترو، اثر متضاد داشته باشد
13. Social science of religion aims to describe and explain the religious phenomenon neutrally and accurately, that distinguishes from the interests of religions, states, and police.
[ترجمه ترگمان]علوم اجتماعی مذهب با هدف توصیف و توضیح دقیق این پدیده مذهبی، به طور دقیق و دقیق، که از منافع مذاهب، ایالت ها و پلیس متمایز است، توضیح داده و توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]علم اجتماعی دین هدف آن توصیف و توضیح پدیده مذهبی را به طور ناپایدار و دقیق، که متمایز از منافع ادیان، ایالت ها و پلیس است
[ترجمه گوگل]علم اجتماعی دین هدف آن توصیف و توضیح پدیده مذهبی را به طور ناپایدار و دقیق، که متمایز از منافع ادیان، ایالت ها و پلیس است
14. Censorship of opinions and points of view is not applied, however, content is intended to be pertinent, factual, notable, verifiable with cited sources, and neutrally presented.
[ترجمه ترگمان]سانسور عقاید و نکات دیدگاه به کار گرفته نمی شود، با این حال، محتوای مورد نظر مربوط به منابع ذکر شده، قابل توجه، قابل رسیدگی با منابع ذکر شده و بی طرفانه ارائه می شود
[ترجمه گوگل]سانسور نظرات و دیدگاه ها اعمال نمی شود، اما محتوا در نظر گرفته شده است مربوط، واقعی، قابل توجه، قابل تایید با منابع ذکر شده، و نادیده گرفته شده است
[ترجمه گوگل]سانسور نظرات و دیدگاه ها اعمال نمی شود، اما محتوا در نظر گرفته شده است مربوط، واقعی، قابل توجه، قابل تایید با منابع ذکر شده، و نادیده گرفته شده است
15. Before applying the utilitarian method, one must determine which institution can neutrally apply these steps with the interests of all stakeholders in mind.
[ترجمه ترگمان]قبل از اعمال روش فایده، باید تعیین کرد که کدام موسسه می تواند به طور بی طرفانه این گام ها را با منافع تمام سهامداران در ذهن اعمال کند
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از روش سودمند، باید تعیین کرد که کدام موسسه می تواند این مراحل را با توجه به منافع همه ذینفعان بی طرفانه اعمال کند
[ترجمه گوگل]قبل از استفاده از روش سودمند، باید تعیین کرد که کدام موسسه می تواند این مراحل را با توجه به منافع همه ذینفعان بی طرفانه اعمال کند
پیشنهاد کاربران
بی طرفانه
کلمات دیگر: