کلمه جو
صفحه اصلی

on the fritz

انگلیسی به انگلیسی

• not working properly, out of order

جملات نمونه

1. My TV is on the fritz.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون من در the است
[ترجمه گوگل]تلویزیون من در فریتز است

2. The computer has gone on the fritz.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر به the رفته است
[ترجمه گوگل]کامپیوتر بر روی fritz رفته است

3. The TV is on the fritz again.
[ترجمه ترگمان]تلویزیون دوباره روی صفحه تلویزیون است
[ترجمه گوگل]تلویزیون دوباره در فریتز قرار دارد

4. Their appliances go on the fritz.
[ترجمه ترگمان]لوازم آن ها به the می رود
[ترجمه گوگل]لوازم خانگی خود را در فریتز قرار می دهند

5. This vacuum cleaner is on the Fritz. Let's get it fixed.
[ترجمه ترگمان]این جارو برقی در فریتس برگزار می شود بیا آن را ثابت کنیم
[ترجمه گوگل]این جارو برقی Fritz است بیایید ثابت کنیم

6. The old optics is on the fritz.
[ترجمه ترگمان]The قدیمی در the است
[ترجمه گوگل]اپتیک قدیمی بر روی fritz قرار دارد

7. Betty: It's on the fritz. I'm not sure what the problem is—some kind of electronic glitch, I suppose.
[ترجمه ترگمان]در حال fritz مطمئن نیستم مشکل از چه مشکلی پیش امده باشد
[ترجمه گوگل]بتی آن را در فریتز قرار می دهد من مطمئن نیستم که مشکل چیست - نوعی گمشده الکترونیکی، فرض می کنم

8. Oh, some of the vending machines are often on the fritz.
[ترجمه ترگمان]اوه، بعضی از دستگاه ها معمولا از کار
[ترجمه گوگل]آه، بعضی از ماشین های فروش اغلب در فریز هستند

9. My milk turned sour because the refrigerator is on the fritz again.
[ترجمه ترگمان]شیر من ترش شده است، چون یخچال دوباره روی the است
[ترجمه گوگل]شیر من تبدیل شده است، چون یخچال و فریزر در fritz دوباره

10. LL: Well, usually it is machines that are on the fritz.
[ترجمه ترگمان]خوب، معمولا این ماشین هایی هستند که روی the کار می کنند
[ترجمه گوگل]LL خب، معمولا ماشین هایی هستند که بر روی fritz قرار دارند

11. If something is on the fritz, that means something is wrong with it and it is not working properly.
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی روی the باشد، این به آن معنی است که چیزی در آن اشتباه است و درست کار نمی کند
[ترجمه گوگل]اگر چیزی بر روی fritz باشد، بدان معنی است که چیزی اشتباه است و به درستی کار نمی کند

12. You know how your computer can always be on the fritz, especially when you have important work to be done.
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که چگونه کامپیوتر شما همیشه می تواند روی the باشد، به خصوص زمانی که کار مهمی برای انجام دادن دارید
[ترجمه گوگل]شما می دانید چگونه کامپیوتر شما همیشه می تواند در fritz، به خصوص هنگامی که شما کار مهم را باید انجام شود

13. In August, the station's cooling pump went on the fritz, spewing ammonia into space.
[ترجمه ترگمان]در ماه اوت، پمپ خنک کننده ایستگاه به the رفت و آمونیاک به فضا پخش شد
[ترجمه گوگل]در ماه اوت، پمپ خنک کننده ایستگاه به فریتز رفت و آمونیاک را به فضا فرستاد

14. The vending machine has been being on the fritz.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه پخش خوراکی در the بوده است
[ترجمه گوگل]دستگاه فروش تا به حال در fritz است

پیشنهاد کاربران

خراب، on the fritzفقط به این صورت بکار میرود
The TV is on the fritzتلوزیون خراب است


کلمات دیگر: