کلمه جو
صفحه اصلی

passe


دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده، کهنه مسلک، گذشته

انگلیسی به فارسی

پاساژ


انگلیسی به انگلیسی

• (french) old, old-fashioned, outmoded; antiquated

جملات نمونه

1. I'm beginning to find her novels rather passe.
[ترجمه ترگمان]دارم کم کم رمان او را پیدا می کنم
[ترجمه گوگل]من شروع به پیدا کردن رمان های خود را و نه passse

2. Her ideas on food are distinctly passe.
[ترجمه ترگمان]افکار او به غذا تقریبا پاس می دهند
[ترجمه گوگل]ایده هایش در مورد غذا واضح است

3. It was fashionable in the sixties but definitely passe in the eighties.
[ترجمه ترگمان]در دهه شصت و شصت و شصت سال داشت
[ترجمه گوگل]این شگفت انگیز بود در دهه شصت، اما قطعا در دهه هشتاد گذر کرد

4. It is fashionable in the sixty but definitely passe in the eighty.
[ترجمه ترگمان]در شصت و شصت و شصت و شصت و شصت و شصت سال است
[ترجمه گوگل]این شگفت انگیز در شصت، اما قطعا در دهه هشتاد است

5. Learn how to do a passe ballet position for ballet dancing beginners in this free dance lesson video.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه در این فیلم رقص آزاد به رقص باله برای مبتدیان رقص باله دست پیدا کنید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه یک موقعیت بالتکینگ را برای مبتدیان رقص باله در این ویدیو رایگان درس رقص آزاد بیاموزید

6. He was a fine actor but he's a bit passe now.
[ترجمه ترگمان]بازیگر خوبی بود اما الان یه خورده پاس بده
[ترجمه گوگل]او یک بازیگر خوب بود، اما اکنون کمی پراکنده است

7. The skinny: Deion Sanders running around with a bucket of ice water is such a passe locker-room prank these days.
[ترجمه ترگمان]The ساندرز که یک سطل آب یخ را با سطلی از آب یخ اداره می کند، این روزها شوخی یک اتاق رخت کن است
[ترجمه گوگل]لاغر Deion Sanders در حال اجرا در اطراف با یک سطل از آب یخ مانند یک قفسه اتاق زیر شیروانی خلوت این روزها

8. Pour ouvrir l'ordinateur, y a - t - il un mot de passe?
[ترجمه ترگمان]شراب بریز، ordinateur، پاس - پاس؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید با استفاده از این نرم افزار به راحتی کار کنید؟

9. Market capitalism is a sophisticated thing that calls for transparency, ethics and rules. Bush and his crowd gam-bled that some "new paradigm" meant these things were passe.
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری بازار چیز پیچیده ای است که خواهان شفافیت، اصول اخلاقی و قوانین است \" بوش \"و\" بازدید کنندگان \"او از\" نمونه جدید \" به این معنی بودند که این مسائل پاس دارند
[ترجمه گوگل]سرمایه داری بازار یک چیز پیچیده است که خواستار شفافیت، اخلاق و قوانین است بوش و جمعیت او در این باره می گویند که بعضی از پارادایم های جدید به این معنی است که این موارد منفجر شده اند

پیشنهاد کاربران

کهنه - از مد افتاده


کلمات دیگر: