(دوباره) ردیف کردن، به صف کردن، آراستن، (چرخهای اتومبیل) بالانس کردن، (به ویژه اتحاد یا قراردادهای میان کشورها یا احزاب را) تغییر دادن، تعدیل کردن، مجددا متحد شدن
realign
(دوباره) ردیف کردن، به صف کردن، آراستن، (چرخهای اتومبیل) بالانس کردن، (به ویژه اتحاد یا قراردادهای میان کشورها یا احزاب را) تغییر دادن، تعدیل کردن، مجددا متحد شدن
انگلیسی به فارسی
(دوباره) ردیف کردن، به صف کردن، آراستن، (چرخهای اتومبیل) بالانس کردن
(بهویژه اتحاد یا قراردادهای میان کشورها یا احزاب را) تغییر دادن، تعدیل کردن
(به شکل تازهای) متحد شدن، مجددا متحد شدن
تجدید ساختار
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: realigns, realigning, realigned
حالات: realigns, realigning, realigned
• : تعریف: to put (something that has become skewed) back into proper orientation.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to come to a new relationship or set of alliances, as countries or political factions.
- After the war, the countries realigned so that some former enemies became allies.
[ترجمه ترگمان] بعد از جنگ، کشورها دوباره مرتب می شوند تا برخی از دشمنان سابق هم متحد شوند
[ترجمه گوگل] پس از جنگ، کشورهای همسو شده بودند تا برخی از دشمنان سابق متحد شوند
[ترجمه گوگل] پس از جنگ، کشورهای همسو شده بودند تا برخی از دشمنان سابق متحد شوند
• rearrange in a line; be rearranged in a line
if you realign one thing with another, you change it so that it corresponds to the other thing; a formal word.
if you realign one thing with another, you change it so that it corresponds to the other thing; a formal word.
جملات نمونه
1. The company is planning to realign its sales operations.
[ترجمه ترگمان]شرکت در حال برنامه ریزی برای تراز کردن عملیات فروش خود است
[ترجمه گوگل]این شرکت قصد دارد تا عملیات فروش خود را دوباره انجام دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت قصد دارد تا عملیات فروش خود را دوباره انجام دهد
2. The physiotherapist massaged the shoulder to realign the joint.
[ترجمه ترگمان]ماساژ، شانه را ماساژ می داد تا مفصل را تراز کند
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپیست شانه را ماساژ داد تا مجددا به هم برسد
[ترجمه گوگل]فیزیوتراپیست شانه را ماساژ داد تا مجددا به هم برسد
3. You'll have to realign your text columns.
[ترجمه ترگمان]باید از ستون your استفاده کنی
[ترجمه گوگل]شما باید ستون های متن خود را هموار کنید
[ترجمه گوگل]شما باید ستون های متن خود را هموار کنید
4. The company has been forced to realign its operations in the area.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مجبور به تراز کردن عملیات خود در منطقه شده است
[ترجمه گوگل]این شرکت مجبور شده است تا عملیات خود را در منطقه انجام دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت مجبور شده است تا عملیات خود را در منطقه انجام دهد
5. They have tried to realign themselves with the communists.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی کرده اند خودشان را با کمونیست ها اداره کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کرده اند خود را با کمونیست ها هماهنگ کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی کرده اند خود را با کمونیست ها هماهنگ کنند
6. The party may realign with Labour in a new coalition.
[ترجمه ترگمان]حزب ممکن است با حزب کارگر در یک ائتلاف جدید تراز شود
[ترجمه گوگل]حزب ممکن است با نیروی کار در یک ائتلاف جدید همکاری کند
[ترجمه گوگل]حزب ممکن است با نیروی کار در یک ائتلاف جدید همکاری کند
7. Tchuruk said the company would have to realign operations in all its units, slashing several hundred jobs.
[ترجمه ترگمان]Tchuruk گفت که این شرکت باید عملیات خود را در همه واحدهای خود تراز کند و چند صد شغل را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]Tchuruk گفت که این شرکت مجبور خواهد شد عملیات در تمام واحدهای خود را مجبور کند، چند صد شغل را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]Tchuruk گفت که این شرکت مجبور خواهد شد عملیات در تمام واحدهای خود را مجبور کند، چند صد شغل را کاهش دهد
8. You'll have to realign your text columns if you change the typeface.
[ترجمه ترگمان]اگر the را عوض کنید باید ستون های متن خود را تراز کنید
[ترجمه گوگل]اگر متن را عوض کنید، مجبور خواهید بود که ستون های متن خود را اصلاح کنید
[ترجمه گوگل]اگر متن را عوض کنید، مجبور خواهید بود که ستون های متن خود را اصلاح کنید
9. I needed to realign my life, it said, not just my putt or my drive.
[ترجمه ترگمان]گفتم: باید زندگیم رو خراب کنم، نه فقط توی سوراخ کردن من و نه فقط با ماشین خودم
[ترجمه گوگل]من نیاز داشتم که زندگی ام را تحمل کنم، گفتم نه فقط بذر من و یا رانندگی من
[ترجمه گوگل]من نیاز داشتم که زندگی ام را تحمل کنم، گفتم نه فقط بذر من و یا رانندگی من
10. We asked the Lord to fully REALIGN THE ROOT and began to intercede for a full reversal with signs and wonders.
[ترجمه ترگمان]از لرد تقاضا کردیم که ROOT را کامل کند و شروع به شفاعت برای برگشت کامل با نشانه ها و شگفتی ها کرد
[ترجمه گوگل]ما از پروردگارش خواستیم تا ROOT را به طور کامل بازسازی کند و برای علامت گذاری و عجایب کامل به عقب برگرداند
[ترجمه گوگل]ما از پروردگارش خواستیم تا ROOT را به طور کامل بازسازی کند و برای علامت گذاری و عجایب کامل به عقب برگرداند
11. I turned aside to realign the photographs of my children on the shelf.
[ترجمه ترگمان]رویم را برگرداندم تا عکس های کودکانی که روی قفسه قرار داشتند را تراز کنم
[ترجمه گوگل]من کنار گذاشتم تا عکس های فرزندانم را در قفسه مجسم کنم
[ترجمه گوگل]من کنار گذاشتم تا عکس های فرزندانم را در قفسه مجسم کنم
12. Then realign the print head using the new values by clicking Apply.
[ترجمه ترگمان]سپس با استفاده از مقادیر جدید با کلیک روی Apply، سر پرینت را تراز کنید
[ترجمه گوگل]سپس با کلیک کردن روی Apply، سر چاپ را با استفاده از مقادیر جدید تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]سپس با کلیک کردن روی Apply، سر چاپ را با استفاده از مقادیر جدید تنظیم کنید
13. I'm going to rather gruesomely not realign science-fictioning story, I'm going to torture one of the two in products.
[ترجمه ترگمان]می خواهم بگویم که من می خواهم یکی از این دو را به عنوان یکی از این دو مورد استفاده قرار دهم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم به جای gruesomely داستان مجله علمی تخیلی مجدد نیست، من قصد دارم به شکنجه یکی از دو در محصولات
[ترجمه گوگل]من قصد دارم به جای gruesomely داستان مجله علمی تخیلی مجدد نیست، من قصد دارم به شکنجه یکی از دو در محصولات
14. These actions will realign its infrastructure to correspond to a much smaller U. S. automotive market.
[ترجمه ترگمان]این کارها زیر ساخت های خود را تراز می کند تا با U کوچک تر باشد اس بازار خودرو
[ترجمه گوگل]این اقدامات زیرساخت های آن را با هم مقایسه می کند تا به یک بازار کوچک خودرو U S
[ترجمه گوگل]این اقدامات زیرساخت های آن را با هم مقایسه می کند تا به یک بازار کوچک خودرو U S
پیشنهاد کاربران
اصلاح شدن
بازآرایی
بازسازی
کلمات دیگر: