(عامیانه) 1- آماده، در دسترس 2- منتظر نوبت
on deck
(عامیانه) 1- آماده، در دسترس 2- منتظر نوبت
انگلیسی به انگلیسی
عبارت ( phrase )
• (1) تعریف: in baseball, next in line to bat.
• (2) تعریف: (informal) having the next turn; next in line.
• on the deck of a ship; ready and willing prepared; (sports) ready to take the next turn (e.g. be the next batter in baseball)
جملات نمونه
1. She stood on deck to gaze at the unfamiliar surroundings.
[ترجمه ترگمان]او روی عرشه ایستاده بود تا به محیط ناآشنا نگاه کند
[ترجمه گوگل]او در عرشه ایستاده بود تا به محیط اطراف نا آشنا نگاه کند
[ترجمه گوگل]او در عرشه ایستاده بود تا به محیط اطراف نا آشنا نگاه کند
2. When we heard the alarm, we went up on deck.
[ترجمه ترگمان]وقتی صدای زنگ هشدار رو شنیدیم از عرشه بالا رفتیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که هشدار را شنیدیم، در عرشه بالا رفتیم
[ترجمه گوگل]هنگامی که هشدار را شنیدیم، در عرشه بالا رفتیم
3. I was the only person on deck at that time of night.
[ترجمه ترگمان]من در آن موقع تنها کسی بودم که روی عرشه بودم
[ترجمه گوگل]من در آن شب تنها کسی بودم که در عرشه بودم
[ترجمه گوگل]من در آن شب تنها کسی بودم که در عرشه بودم
4. We sat on deck until it was dark.
[ترجمه ترگمان]روی عرشه نشستیم تا تاریک شد
[ترجمه گوگل]ما تا زمانی که تاریک بودیم روی عرشه نشستیم
[ترجمه گوگل]ما تا زمانی که تاریک بودیم روی عرشه نشستیم
5. I came up on deck to get my first glimpse of the island.
[ترجمه ترگمان]به عرشه آمدم تا اولین منظره جزیره را ببینم
[ترجمه گوگل]برای رسیدن اولین نگاه اجمالی این جزیره به عرشه آمدم
[ترجمه گوگل]برای رسیدن اولین نگاه اجمالی این جزیره به عرشه آمدم
6. He left his bunk and went up on deck again.
[ترجمه ترگمان]تخت را ترک کرد و دوباره به عرشه رفت
[ترجمه گوگل]او خانه اش را ترک کرد و دوباره در عرشه رفت
[ترجمه گوگل]او خانه اش را ترک کرد و دوباره در عرشه رفت
7. As the battleship sailed by/past, everyone on deck waved.
[ترجمه ترگمان]همان طور که کشتی در حال حرکت بود همه روی عرشه دست تکان می دادند
[ترجمه گوگل]همانطور که هواپیمای بدون سرنشین از / گذشته عبور می کرد، همه در عرشه حرکت کردند
[ترجمه گوگل]همانطور که هواپیمای بدون سرنشین از / گذشته عبور می کرد، همه در عرشه حرکت کردند
8. During the storm everything on deck had to be lashed down.
[ترجمه ترگمان]در طول توفان همه چیز بر عرشه محکم بسته شده بود
[ترجمه گوگل]در طول طوفان همه چیز در عرشه مجبور شد پایین بیفتد
[ترجمه گوگل]در طول طوفان همه چیز در عرشه مجبور شد پایین بیفتد
9. Steamers tooted at us as sailors on deck waved in amusement.
[ترجمه ترگمان]همچنانکه ملاحان بر عرشه کشتی در حرکت دست تکان می دادند به ما خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]Steamers محصولات ما را به عنوان ملوانان در عرشه سرگرم کننده مشتاقانه
[ترجمه گوگل]Steamers محصولات ما را به عنوان ملوانان در عرشه سرگرم کننده مشتاقانه
10. He piped all hands on deck.
[ترجمه ترگمان]همه دستش را روی عرشه به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]او تمام دستها را روی عرشه گذاشت
[ترجمه گوگل]او تمام دستها را روی عرشه گذاشت
11. Let's go up on deck .
[ترجمه ترگمان]بیا بریم روی عرشه
[ترجمه گوگل]بیایید بر روی عرشه بلند شویم
[ترجمه گوگل]بیایید بر روی عرشه بلند شویم
12. My cabin is on deck C.
[ترجمه ترگمان]کابین من روی عرشه سی هست
[ترجمه گوگل]کابین من در عرشه C است
[ترجمه گوگل]کابین من در عرشه C است
13. I was/felt seasick, so I went up on deck for some fresh air.
[ترجمه ترگمان]دریا دریا زده بود، برای همین به عرشه رفتم تا هوای تازه بخورم
[ترجمه گوگل]من / احساس دریایی شدم، بنابراین برای هوای تازه به عرشه رفتم
[ترجمه گوگل]من / احساس دریایی شدم، بنابراین برای هوای تازه به عرشه رفتم
14. I joined the others on deck.
[ترجمه ترگمان]به بقیه در عرشه ملحق شدم
[ترجمه گوگل]من در عرشه به دیگران پیوستم
[ترجمه گوگل]من در عرشه به دیگران پیوستم
15. The seamen knew where each rope belayed on deck.
[ترجمه ترگمان]ملاحان می دانستند که هر طناب روی عرشه است
[ترجمه گوگل]دریانوردان می دانستند که هر طناب روی عرشه چسبیده است
[ترجمه گوگل]دریانوردان می دانستند که هر طناب روی عرشه چسبیده است
کلمات دیگر: