کلمه جو
صفحه اصلی

on the hour

انگلیسی به انگلیسی

• at the beginning of the hour

جملات نمونه

1. There's a bus every hour on the hour.
[ترجمه ترگمان]هر ساعت در ساعت یک اتوبوس هست
[ترجمه گوگل]اتوبوس هر ساعت ساعت است

2. The bus here departs on the hour.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس یک ساعت دیگه حرکت میکنه
[ترجمه گوگل]اتوبوس اینجا ساعت یک است

3. Buses leave every hour on the hour.
[ترجمه ترگمان]Buses هر ساعت را در ساعت ترک می کنند
[ترجمه گوگل]اتوبوس ها هر ساعت در ساعت است

4. The London bus departs every hour on the hour.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس لندن هر ساعت در ساعت حرکت می کند
[ترجمه گوگل]اتوبوس لندن هر ساعت ساعت در ساعت است

5. There are flights to Boston every hour on the hour.
[ترجمه ترگمان]هر ساعت در ساعت یک پرواز به بوستون وجود دارد
[ترجمه گوگل]هر ساعت در ساعت به بوستون پرواز می کند

6. Hull were reduced to 12 men on the hour when Mark Jones was sent off for throwing a punch at Gary Tees.
[ترجمه ترگمان]وقتی که مارک جونز برای پرتاب یک مشت به گری Tees فرستاده شد، تعداد آن ها به ۱۲ نفر کاهش یافت
[ترجمه گوگل]زمانی که مارک جونز برای پرتاب یک پانچ در گری تیز فرستاده شد، هال به ساعت 12 کاهش یافت

7. If she was mine I'd be frisking her on the hour.
[ترجمه ترگمان]اگر او مال من بود، او را در یک ساعت بیدار می کردم
[ترجمه گوگل]اگر او من بودم، او را در ساعت می نوشیدم

8. The combative veteran gave his side the lead on the hour, and then helped them to a flattering 3-0 win.
[ترجمه ترگمان]این سرباز کهنه کار قصد خود را در این ساعت به او داد و سپس به آن ها کمک کرد تا پیروزی ۳ - ۰ را به دست آورند
[ترجمه گوگل]جانباز مبارز در ساعت به سمت سرمربی خود رفت و سپس به آنها کمک کرد تا پیروزی 3-0 را به یاد بیاورند

9. Every hour on the hour there we were, slaves to that teleprinter machine and its little bell.
[ترجمه ترگمان]هر ساعت در ساعتی که ما در آنجا بودیم برده آن ماشین teleprinter و زنگ کوچک آن بودیم
[ترجمه گوگل]هر ساعت ساعت در آنجا بودیم، به دستگاه ماشین چاپگر و زنگ آن زنگ زدیم

10. Every hour on the hour a different doctor would walk into the room and put me through my paces.
[ترجمه ترگمان]هر ساعت در یک ساعت یک دکتر دیگر وارد اتاق می شد و مرا در فاصله چند قدمی من قرار می داد
[ترجمه گوگل]هر ساعت در ساعت یک دکتر متفاوت به داخل اتاق میرود و مرا از طریق قدمهای من میگذارد

11. These trains leave on the hour.
[ترجمه ترگمان]این قطارها در یک ساعت حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]این قطارها ساعت را ترک می کنند

12. The inbound flights all leave on the hour.
[ترجمه ترگمان]تعداد لینک های ورودی شما در این ساعت تمام می شود
[ترجمه گوگل]پرواز های ورودی همه ساعت را ترک می کنند

13. The bus goes past the museum on the hour.
[ترجمه ترگمان]اتوبوس یک ساعت دیگه از موزه رد میشه
[ترجمه گوگل]اتوبوس در ساعت از موزه عبور می کند

14. This is News on the Hour, Ed Wilson reporting.
[ترجمه ترگمان](اد ویلسون)گزارش می دهد که این اخبار، اخبار (اد ویلسون)است
[ترجمه گوگل]این خبر در ساعت است، گزارش ادو ویلسون


کلمات دیگر: