کلمه جو
صفحه اصلی

scantiness


کمی، تنگی

انگلیسی به فارسی

کمبود


انگلیسی به انگلیسی

• lack, state of being in short supply, scarcity

جملات نمونه

1. Scantiness of modesty is short of knowledge.
[ترجمه ترگمان]تواضع و فروتنی بسیار ناچیز است
[ترجمه گوگل]کمبود عفت و طرز فکر کم است

2. The abundance or scantiness of this supply, too, seems to depend more upon the former of those two circumstances than upon the latter. . .
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که وفور یا scantiness این منبع بیش از گذشته به آن دو بستگی دارد تا در مورد دومی
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که فراوانی یا ضعف این عرضه بیش از پیش در مورد این دو شرایط بیشتر است

3. The conclusion chapter summarizes the main conclusions of this dissertation, and points out its creation and scantiness.
[ترجمه ترگمان]در بخش نتیجه گیری، نتایج اصلی این رساله را خلاصه و خلق و scantiness آن را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]فصل نتیجه گیری خلاصه ای از نتیجه گیری اصلی این پایان نامه است و اشاره به ایجاد و کمبود آن دارد

4. He took the purse, poured the hoard into his palm, and chuckled over it as if its scantiness amused him.
[ترجمه ترگمان]کیف پول را برداشت و آن را در کف دست خود ریخت و با دهان بسته خندید، انگار که scantiness مایه تفریح او بود
[ترجمه گوگل]او کیف پول را برداشت، قلم را به کف دستش ریخت و روی آن افتاد، آنگاه که کمیابی او از او لذت بخش بود

5. The thesis reveals the successful experiences of adult education in Britain and the scantiness of which in China by comparing adult education in China with that in Britain.
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه تجربه موفق آموزش بزرگسالان در بریتانیا و scantiness آن در چین را با مقایسه آموزش بزرگسالان در چین با این موضوع در بریتانیا نشان می دهد
[ترجمه گوگل]این پایاننامه تجربیات موفقیت آمیز آموزش بزرگسالان در بریتانیا را نشان می دهد و کمبود آن در چین با مقایسه تحصیلات بالغ در چین با آن در بریتانیا


کلمات دیگر: