لباسشویی، عریان کردن، لباس کندن
undressed
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• if you are undressed, you are wearing no clothes or very few clothes.
جملات نمونه
1. She felt undressed without her hat.
[ترجمه Susan] احساس کرد بدون کلاهش، لخت است.
[ترجمه ترگمان]بی آن که کلاهش را بردارد، احساس کرد لخت شده است[ترجمه گوگل]او بدون کلاه او لباس پوشید
2. She undressed and put her wet clothes in a neat pile in the corner.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را درآورد و لباس های خیسش را در گوشه ای پنهان کرد
[ترجمه گوگل]او لباسهایش را خیس کرد و لباس های خیس او را در یک شمع شسته و رفته در گوشه قرار داد
[ترجمه گوگل]او لباسهایش را خیس کرد و لباس های خیس او را در یک شمع شسته و رفته در گوشه قرار داد
3. Matt undressed and got into bed.
[ترجمه ترگمان]مت لباسش را درآورد و به رختخواب رفت
[ترجمه گوگل]مت به لباس و رختخواب رفت
[ترجمه گوگل]مت به لباس و رختخواب رفت
4. Fifteen minutes later he was undressed and in bed.
[ترجمه ترگمان]پانزده دقیقه بعد لخت شد و به رختخواب رفت
[ترجمه گوگل]پانزده دقیقه بعد او در رختخواب رانده شد
[ترجمه گوگل]پانزده دقیقه بعد او در رختخواب رانده شد
5. Henry averted his eyes as she undressed.
[ترجمه ترگمان]سر هنری در حالی که لباس هایش را درمی آورد، سرش را برگرداند
[ترجمه گوگل]هنری چشمانش را از لباسش جدا کرد
[ترجمه گوگل]هنری چشمانش را از لباسش جدا کرد
6. I undressed and tumbled into bed.
[ترجمه ترگمان]لباس هایم را پوشیدم و به رختخواب رفتم
[ترجمه گوگل]من لباس و تخت خوابیدم
[ترجمه گوگل]من لباس و تخت خوابیدم
7. He got undressed in a small cubicle next to the pool.
[ترجمه ترگمان]در اتاقک کوچکی کنار استخر لخت شد
[ترجمه گوگل]او در یک کابین کوچک در کنار استخر رختشویی کرد
[ترجمه گوگل]او در یک کابین کوچک در کنار استخر رختشویی کرد
8. He undressed and got into the bath.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را درآورد و به حمام رفت
[ترجمه گوگل]او لباس پوشید و به حمام آمد
[ترجمه گوگل]او لباس پوشید و به حمام آمد
9. She undressed the child before putting her in the tin bath.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه او را در وان حلبی جای دهد، بچه را لخت کرد
[ترجمه گوگل]او قبل از قرار دادن او در حمام قلع، کودک را بریده بود
[ترجمه گوگل]او قبل از قرار دادن او در حمام قلع، کودک را بریده بود
10. I was getting undressed in one of the cubicles.
[ترجمه ترگمان]داشتم تو یکی از the لخت می شدم
[ترجمه گوگل]من در یکی از کابین ها لباس پوشیدم
[ترجمه گوگل]من در یکی از کابین ها لباس پوشیدم
11. He got undressed and ready for bed.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را درآورد و آماده خوابیدن شد
[ترجمه گوگل]او لباس پوشید و آماده تخت شد
[ترجمه گوگل]او لباس پوشید و آماده تخت شد
12. He undressed himself and went to bed.
[ترجمه ترگمان]خود را لخت کرد و به رختخواب رفت
[ترجمه گوگل]او خودش را خیس کرد و به رختخواب رفت
[ترجمه گوگل]او خودش را خیس کرد و به رختخواب رفت
13. He was half undressed when the doorbell rang.
[ترجمه ترگمان]وقتی زنگ به صدا درآمد نصف لباس هایش را لخت کرد
[ترجمه گوگل]وقتی زنگ زنگ زد، نصفش کرد
[ترجمه گوگل]وقتی زنگ زنگ زد، نصفش کرد
14. Are you undressed yet?
[ترجمه ترگمان]هنوز لخت شده ای؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز لباس پوشیدید؟
[ترجمه گوگل]آیا هنوز لباس پوشیدید؟
15. He was half undressed when he answered the door.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به در پاسخ می داد، نیمه لخت بود
[ترجمه گوگل]او در حالی که به دروازه پاسخ داد، نصفش کرد
[ترجمه گوگل]او در حالی که به دروازه پاسخ داد، نصفش کرد
پیشنهاد کاربران
لباس بیش از حد غیر رسمی
کلمات دیگر: