• dealing with business matters, for business purposes
on business
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. A friendship founded on business is better than business founded on friendship.
[ترجمه blue butterfly] دوستی ای که در تجارت ایجاد شده، بهتر از تجارتی است که در دوستی ایجاد شده
[ترجمه ترگمان]دوستی که در تجارت بنیان نهاده شده بهتر از تجارتی است که در رابطه با دوستی ایجاد شده است[ترجمه گوگل]دوستی که در کسب و کار ایجاد شده است، بهتر از کسب و کار مبتنی بر دوستی است
2. I presume you're here on business.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم تو به خاطر کار اینجا هستی
[ترجمه گوگل]فرض میکنم شما در اینجا در کسب و کار هستید
[ترجمه گوگل]فرض میکنم شما در اینجا در کسب و کار هستید
3. I have to go to Rome on business.
[ترجمه ترگمان]باید به رم بروم
[ترجمه گوگل]من باید برای کسب و کار به رم برویم
[ترجمه گوگل]من باید برای کسب و کار به رم برویم
4. I'm afraid the master is away on business.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه ارباب از کار برکنار است
[ترجمه گوگل]من می ترسم که استاد در کسب و کار دور است
[ترجمه گوگل]من می ترسم که استاد در کسب و کار دور است
5. Are u here on business or for pleasure?
[ترجمه ترگمان]برای تجارت اینجا هستی یا برای تفریح؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در اینجا برای کسب و کار یا برای لذت بردن؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در اینجا برای کسب و کار یا برای لذت بردن؟
6. He's currently abroad on business.
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در خارج از کشور به سر می برد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در خارج از کشور در کسب و کار است
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در خارج از کشور در کسب و کار است
7. He is absent on business.
[ترجمه ترگمان]او در کار تجارت نیست
[ترجمه گوگل]او در کسب و کار غایب است
[ترجمه گوگل]او در کسب و کار غایب است
8. Money spent on business expenses is deductible.
[ترجمه ترگمان]پول صرف شده در هزینه های کسب وکار مشمول کسر می شود
[ترجمه گوگل]پول صرف هزینه های تجاری کسر می شود
[ترجمه گوگل]پول صرف هزینه های تجاری کسر می شود
9. I have to go to London on business tomorrow.
[ترجمه مستر ایزی] من فردا باید برای کار به لندن بروم.
[ترجمه ترگمان]فردا باید به لندن بروم[ترجمه گوگل]من باید فردا به لندن بروم
10. We don't see eye to eye on business issues.
[ترجمه ترگمان]ما چشم در مورد مسائل تجاری نمی بینیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد مسائل تجاری چشم به چشم نمی بینیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد مسائل تجاری چشم به چشم نمی بینیم
11. I quite often go to Paris on business.
[ترجمه ترگمان]من غالبا به پاریس می روم
[ترجمه گوگل]من اغلب به پاریس در کسب و کار می روم
[ترجمه گوگل]من اغلب به پاریس در کسب و کار می روم
12. She's in New York this week on business .
[ترجمه ترگمان]او این هفته در نیویورک است
[ترجمه گوگل]او در نیویورک این هفته در مورد کسب و کار است
[ترجمه گوگل]او در نیویورک این هفته در مورد کسب و کار است
13. Are you in Paris on business or pleasure?
[ترجمه ترگمان]آیا در پاریس برای تفریح و تفریح در پاریس هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا در پاریس در مورد کسب و کار و یا لذت بردن هستید؟
[ترجمه گوگل]آیا در پاریس در مورد کسب و کار و یا لذت بردن هستید؟
14. My girlfriend is often away on business trips.
[ترجمه ترگمان]دوست دختر من اغلب به سفره ای تجاری می رود
[ترجمه گوگل]دوست دختر من اغلب در سفرهای کاری دور است
[ترجمه گوگل]دوست دختر من اغلب در سفرهای کاری دور است
15. Paul travels a lot on business.
[ترجمه ترگمان]پل خیلی به کسب وکار سفر می کند
[ترجمه گوگل]پل سفر زیادی در زمینه کسب و کار دارد
[ترجمه گوگل]پل سفر زیادی در زمینه کسب و کار دارد
پیشنهاد کاربران
مشغول به کار بودن، به تجارت بودن
کلمات دیگر: