کیوسک تلفن
telephone kiosk
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• telephone booth, small area where a telephone is located
جملات نمونه
1. Dexter parked the car next to the first telephone kiosk they chanced across on the way back to Reading.
[ترجمه ترگمان]دکستر این خودرو را در کنار اولین کیوسک تلفن پارک کرد و در راه بازگشت به اتاق مطالعه تصادف کرد
[ترجمه گوگل]دکستر ماشین را در کنار اولین کیوسک تلفن همراهی که در مسیر بازگشت به Reading قرار داشت، پارک کرد
[ترجمه گوگل]دکستر ماشین را در کنار اولین کیوسک تلفن همراهی که در مسیر بازگشت به Reading قرار داشت، پارک کرد
2. A fire was also started in a nearby telephone kiosk.
[ترجمه ترگمان]یک آتش سوزی نیز در یک کیوسک تلفنی در همان نزدیکی آغاز شد
[ترجمه گوگل]یک آتش سوزی نیز در یک کیوسک تلفن نزدیک برقرار شد
[ترجمه گوگل]یک آتش سوزی نیز در یک کیوسک تلفن نزدیک برقرار شد
3. She spotted a telephone kiosk, and stopped to look in the telephone directory.
[ترجمه ترگمان]او یک کیوسک تلفنی پیدا کرد و ایستاد تا به دفترچه تلفن نگاه کند
[ترجمه گوگل]او یک کیوسک تلفن را دید و متوقف شد تا به دفترچه تلفن نگاه کند
[ترجمه گوگل]او یک کیوسک تلفن را دید و متوقف شد تا به دفترچه تلفن نگاه کند
4. Maybe she should be flattened by a telephone kiosk on a wavering winch.
[ترجمه ترگمان]شاید او را با یک کیوسک تلفن با جرثقیل مسدود کرده باشد
[ترجمه گوگل]شاید او باید توسط یک کیوسک تلفن بر روی یک وینچ wavering پهن شود
[ترجمه گوگل]شاید او باید توسط یک کیوسک تلفن بر روی یک وینچ wavering پهن شود
5. In front of National Assembly Memorial Hall, cute telephone kiosk, and you can see the street outside.
[ترجمه ترگمان]جلوی تالار یادبود مجلس ملی، کیوسک تلفن زیبا، و شما می توانید خیابان بیرون را ببینید
[ترجمه گوگل]در مقابل نشست مجلس ملی، کیوسک تلفن ناز، و شما می توانید خیابان را بیرون ببینید
[ترجمه گوگل]در مقابل نشست مجلس ملی، کیوسک تلفن ناز، و شما می توانید خیابان را بیرون ببینید
6. A telephone kiosk with height glazing and folding door can also act as a rain shelter.
[ترجمه ترگمان]یک کیوسک تلفن با شیشه براق و در folding می تواند به عنوان یک پناه گاه بارانی عمل کند
[ترجمه گوگل]یک کیوسک تلفن با لقمه و درب گردان نیز می تواند به عنوان پناهگاه باران عمل کند
[ترجمه گوگل]یک کیوسک تلفن با لقمه و درب گردان نیز می تواند به عنوان پناهگاه باران عمل کند
7. ''I took a pan to a red telephone kiosk down the road, sat on it, hoping and praying no one would come along and take me off to a nut house, '' he said.
[ترجمه ترگمان]یک ماهی تابه به یک باجه تلفن قرمز در جاده برداشتم، روی آن نشستم، امیدوار بودم کسی به اینجا بیاید و مرا به خانه nut ببرد
[ترجمه گوگل]او گفت: �من یک کیوسک تلفن قرمز را در جاده راه انداختم، روی آن نشسته بودم، امیدوار بودم و دعا نمی کردم کسی برود و من را به خانه بریزد �
[ترجمه گوگل]او گفت: �من یک کیوسک تلفن قرمز را در جاده راه انداختم، روی آن نشسته بودم، امیدوار بودم و دعا نمی کردم کسی برود و من را به خانه بریزد �
8. There is a wartel [telephone kiosk] in here and you can also buy a cellphone.
[ترجمه ترگمان]یک کیوسک تلفن (کیوسک تلفن)در اینجا وجود دارد و شما می توانید یک گوشی موبایل نیز بخرید
[ترجمه گوگل]در اینجا یک جنگجو (کیوسک تلفن) وجود دارد و شما همچنین می توانید یک تلفن همراه خریداری کنید
[ترجمه گوگل]در اینجا یک جنگجو (کیوسک تلفن) وجود دارد و شما همچنین می توانید یک تلفن همراه خریداری کنید
9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
10. A telephone kiosk with sculptures outside was designed to provide highest convenience for users.
[ترجمه ترگمان]یک کیوسک تلفنی با مجسمه ها در بیرون برای ارائه بیش ترین راحتی برای کاربران طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یک کیوسک تلفن با مجسمه های بیرون طراحی شده بود تا بیشترین راحتی را برای کاربران فراهم کند
[ترجمه گوگل]یک کیوسک تلفن با مجسمه های بیرون طراحی شده بود تا بیشترین راحتی را برای کاربران فراهم کند
11. Phone cash goes Thieves broke into a cash box in a telephone kiosk at Braintree railway station and stole about £300.
[ترجمه ترگمان]پول نقد وارد یک صندوق پول نقد در یک کیوسک تلفن در ایستگاه راه آهن برین شد و ۳۰۰ پوند دزدید
[ترجمه گوگل]پول نقد تلفن می رود دزدان به یک صندوق پول نقد در یک کیوسک تلفن در ایستگاه راه آهن Braintree فرو ریختند و حدود 300 پوند به سرقت رفته بودند
[ترجمه گوگل]پول نقد تلفن می رود دزدان به یک صندوق پول نقد در یک کیوسک تلفن در ایستگاه راه آهن Braintree فرو ریختند و حدود 300 پوند به سرقت رفته بودند
کلمات دیگر: