نوجان، باززاده، احیا شده، حیات تازه یافته، تولد تازه یافته، تغییر حالت روحانی یافته
reborn
نوجان، باززاده، احیا شده، حیات تازه یافته، تولد تازه یافته، تغییر حالت روحانی یافته
انگلیسی به فارسی
تولد تازه یافته، تغییر حالت روحانی یافته
تولد دوباره، تولد تازه یافته، تغییر حالت روحانی یافته
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: revitalized; renewed.
• مشابه: new, regenerate
• مشابه: new, regenerate
- a reborn excitement about learning
[ترجمه ترگمان] یک هیجان تازه متولد شده در باره یادگیری
[ترجمه گوگل] هیجان تازه در مورد یادگیری
[ترجمه گوگل] هیجان تازه در مورد یادگیری
• (2) تعریف: having had a profound experience of religious conversion.
• مشابه: regenerate
• مشابه: regenerate
- a reborn mystic
[ترجمه ترگمان] یه خون آشام تازه متولد شده …
[ترجمه گوگل] یک عارف تازه متولد شده
[ترجمه گوگل] یک عارف تازه متولد شده
• (3) تعریف: born again; reincarnated.
- a soldier reborn as a tiger
[ترجمه ترگمان] یه سرباز به عنوان یه ببر دوباره متولد میشه
[ترجمه گوگل] یک سرباز به عنوان یک ببر دوباره متولد شد
[ترجمه گوگل] یک سرباز به عنوان یک ببر دوباره متولد شد
• born again, having undergone a renaissance
if you say that someone or something is or has been reborn, you mean that they have now become active again after a period of inactivity.
if you say that someone or something is or has been reborn, you mean that they have now become active again after a period of inactivity.
جملات نمونه
1. In the past decade, the city has been reborn.
[ترجمه ترگمان]در دهه گذشته، شهر دوباره متولد شده است
[ترجمه گوگل]در دهه گذشته، شهر دوباره متولد شده است
[ترجمه گوگل]در دهه گذشته، شهر دوباره متولد شده است
2. The old man felt reborn in his children.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد در فرزندانش از نو متولد شد
[ترجمه گوگل]پیرمرد به فرزندانش تجدید حیات می کرد
[ترجمه گوگل]پیرمرد به فرزندانش تجدید حیات می کرد
3. If you were reborn as an animal, which animal would you be?
[ترجمه ترگمان]، اگه تو به عنوان یه حیوون دوباره متولد شدی کدوم حیوون ها؟
[ترجمه گوگل]اگر شما به عنوان یک حیوان دوباره متولد شدید، چه حیوانی هستی؟
[ترجمه گوگل]اگر شما به عنوان یک حیوان دوباره متولد شدید، چه حیوانی هستی؟
4. Russia was being reborn as a great power.
[ترجمه ترگمان]روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ دوباره متولد شده بود
[ترجمه گوگل]روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ دوباره متولد شد
[ترجمه گوگل]روسیه به عنوان یک قدرت بزرگ دوباره متولد شد
5. No phoenixes rising reborn from the raging red fire.
[ترجمه ترگمان]هیچ جادویی وجود ندارد و از شعله های آتش سرخ دوباره متولد می شود
[ترجمه گوگل]هیچ فونیکس از آتش سرخ شدید دوباره رشد نمی کند
[ترجمه گوگل]هیچ فونیکس از آتش سرخ شدید دوباره رشد نمی کند
6. A greedy Brahman might be reborn in the merchant class whereas a spiritual trader could return as a Brahman.
[ترجمه ترگمان]ممکن است یک تاجر حریص در طبقه بازرگانان متولد شود، در حالی که یک تاجر روحانی می تواند به عنوان یک تاجر باز گردد
[ترجمه گوگل]برهمن حریص ممکن است در کلاس تجاری بازنشسته شود در حالی که یک معامله گر معنوی می تواند به عنوان برهمن بازگردد
[ترجمه گوگل]برهمن حریص ممکن است در کلاس تجاری بازنشسته شود در حالی که یک معامله گر معنوی می تواند به عنوان برهمن بازگردد
7. In 1985 the company was reborn as Quantum Computer Services.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۵ این شرکت به عنوان یک خدمات کامپیوتری کوانتوم دوباره متولد شد
[ترجمه گوگل]در سال 1985 شرکت به عنوان خدمات کامپیوتری کوانتوم متولد شد
[ترجمه گوگل]در سال 1985 شرکت به عنوان خدمات کامپیوتری کوانتوم متولد شد
8. The black market in hard currency was reborn.
[ترجمه ترگمان]بازار سیاه ارز قوی دوباره متولد شد
[ترجمه گوگل]بازار سیاه در واحدهای پولی دوباره متولد شده است
[ترجمه گوگل]بازار سیاه در واحدهای پولی دوباره متولد شده است
9. In all great art, myth is reborn.
[ترجمه ترگمان]در همه هنر بزرگ، اسطوره از نو زاده می شود
[ترجمه گوگل]در تمام هنرهای بزرگ، اسطوره متولد شده است
[ترجمه گوگل]در تمام هنرهای بزرگ، اسطوره متولد شده است
10. We are reborn as a modern people, brisk and self-sure.
[ترجمه ترگمان]ما دوباره متولد می شویم به عنوان یک ملت جدید، چالاک و متکی به نفس
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یک انسان مدرن، سرحال و مطمئن هستیم
[ترجمه گوگل]ما به عنوان یک انسان مدرن، سرحال و مطمئن هستیم
11. A society is being reborn, but one which does not articulate itself in the media of the modern age.
[ترجمه ترگمان]جامعه تولدی دوباره یافته است، اما کسی که خود را در رسانه ها عصر مدرن روشن نمی کند
[ترجمه گوگل]جامعه دوباره متولد می شود، اما چیزی که خود را در رسانه های عصر مدرن بیان نمی کند
[ترجمه گوگل]جامعه دوباره متولد می شود، اما چیزی که خود را در رسانه های عصر مدرن بیان نمی کند
12. When humans die they are not reborn, but exist only as cold empty shadows.
[ترجمه ترگمان]وقتی انسان ها می میرند، دوباره متولد نمی شوند، بلکه تنها به عنوان سایه های خالی سرد وجود دارند
[ترجمه گوگل]وقتی انسان ها می میرند، دوباره زنده نمی شوند، اما فقط به عنوان سایه های سرد خالی وجود دارند
[ترجمه گوگل]وقتی انسان ها می میرند، دوباره زنده نمی شوند، اما فقط به عنوان سایه های سرد خالی وجود دارند
13. He wants to be reborn now.
[ترجمه ترگمان]اون میخواد دوباره متولد بشه
[ترجمه گوگل]او می خواهد دوباره متولد شود
[ترجمه گوگل]او می خواهد دوباره متولد شود
14. The Star was reborn in 1941 with a new format and a renewed sense of purpose.
[ترجمه ترگمان]استار در سال ۱۹۴۱ با یک فرمت جدید و یک حس جدید از هدف دوباره متولد شد
[ترجمه گوگل]ستاره در سال 1941 با فرمت جدید و حس تازه ای از هدف دوباره متولد شد
[ترجمه گوگل]ستاره در سال 1941 با فرمت جدید و حس تازه ای از هدف دوباره متولد شد
15. Through it we are reborn by the Holy Spirit.
[ترجمه ترگمان]از آن به بعد دوباره از طریق روح مقدس دوباره متولد می شویم
[ترجمه گوگل]از طریق آن ما از طریق روح القدس دوباره متولد می شویم
[ترجمه گوگل]از طریق آن ما از طریق روح القدس دوباره متولد می شویم
پیشنهاد کاربران
دوباره متولد شدن
کلمات دیگر: