کلمه جو
صفحه اصلی

reanimate


احیا کردن، دوباره جان بخشیدن، نوجان کردن

انگلیسی به فارسی

زنده ماندن


احیا کردن، دوباره جان بخشیدن، نوجان کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reanimates, reanimating, reanimated
مشتقات: reanimation (n.)
• : تعریف: to endow with fresh energy, vitality, or power.
مشابه: revive

• animate again, revive, enliven again; provide renewed encouragement, reinvigorate

جملات نمونه

1. He reanimated a drowned child last week.
[ترجمه ترگمان]او هفته پیش یک بچه غرق شده را زنده کرد
[ترجمه گوگل]او یک کودک غرق شده در هفته گذشته را دوباره زنده کرد

2. It was thus necessary to reanimate local antislavery societies, renew the propaganda war, and once more undertake large-scale petitioning.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، برای تازه سازی جوامع محلی، تجدید جنگ تبلیغاتی، و یک بار دیگر به دادن دادخواست دهندگان در مقیاس بزرگ ضروری بود
[ترجمه گوگل]بنابراین لازم بود جوامع انسانی محلی را دوباره زنده کنیم، جنگ تجدیدنظر را تجدید کنیم و یک بار دیگر شکایتی را در مقیاس بزرگ انجام دهیم

3. All his personal dislike of Mosley was reanimated.
[ترجمه ترگمان]تنها بیزاری شخصی او از Mosley از نو آغاز شده بود
[ترجمه گوگل]همه ناسالم شخصی خود را از Mosley دوباره احیا شد

4. He reanimated these bones but we are not told how he brought them to life.
[ترجمه ترگمان]او این استخوان ها را به وجود می اورد، اما به ما نگفته است که چگونه آن ها را به زندگی اورده است
[ترجمه گوگل]او این استخوان ها را دوباره زنده کرد اما ما به آنها نگفتیم که چگونه آنها را به زندگی آوردند

5. This is a way to reanimate the world.
[ترجمه ترگمان]این راهی برای حیات بخشیدن به جهان است
[ترجمه گوگل]این یک راه برای به دنیا آمدن است

6. The emperor advocated the expostulation about calamities and reanimate officeholders to point out the officials faults used for reference for the frequency of natural disasters in Yuan Dynasty.
[ترجمه ترگمان]امپراطور از لعن و نفرین شدگان در مورد بلایا دفاع کرد و به مقامات این کشور دستور داد تا اشتباه ات مقامات مورد استفاده برای ارجاع به فراوانی بلایای طبیعی در سلسله یوآن را به پایان برسانند
[ترجمه گوگل]امپراتور از تبعیض در مورد فاجعه ها و بازگرداندن مسئولان به دفاع از مقامات گسل مورد استفاده برای ارجاع برای فرکانس بلایای طبیعی در سلسله یوان است

7. And now reanimate yourself again and set up the aim for yourself.
[ترجمه ترگمان]و حالا دوباره yourself کن و هدف خودت رو آماده کن
[ترجمه گوگل]و اکنون دوباره خود را دوباره زنده نگه دارید و هدف را برای خودتان تنظیم کنید

8. Black one has 2B to reanimate a creature.
[ترجمه ترگمان]به لک برای تازه بخشیدن به یک موجود ۲ ب ۲ امتیاز لازم داره
[ترجمه گوگل]یک سیاه پوست 2B دارد که یک موجود را دوباره زنده می کند

9. So, to reanimate is to make relevant, to give life to transcendent truths.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، برای حیات بخشیدن به حقایق متعالی، به حیات بخشیدن نیاز دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین، به رسمیت شناختن این است که مرتبط شود، تا زندگی به حقایق متعالیه بدهد

10. After a few years' reform the coal industry of China has been reanimated.
[ترجمه ترگمان]پس از چند سال اصلاحات، صنعت زغال سنگ چین دوباره احیا شده است
[ترجمه گوگل]پس از چند سال اصلاح صنعت زغال سنگ چین دوباره احیا شده است

11. For cryonics to work today, it is not necessary that we can currently reanimate cryo-preserved patients.
[ترجمه ترگمان]برای پایان دادن به کار امروز، لازم نیست که ما در حال حاضر بیماران cryo را احیا کنیم
[ترجمه گوگل]برای جراحان برای کار امروز، ضروری نیست که ما در حال حاضر می توانیم بیماران کورو را زنده نگه داریم

12. Such hopes for housing would smack of an effort to reanimate a corpse, had the bust not so far outpaced the boom.
[ترجمه ترگمان]این امید برای مسکن به تلاش برای حیات بخشیدن به یک جسد منجر خواهد شد، اما این مجسمه نیم تنه را تا به حال از رونق نجات نداده بود
[ترجمه گوگل]چنین امیدهایی برای مسکن از تلاش برای احیای یک جسد برخوردار بود، اگر مجبور بود رکود را از دست ندهد

13. Hence the popularity of the new voodoo, which claims, as I said, that elaborate financial rituals can reanimate dead banks.
[ترجمه ترگمان]از این رو محبوبیت جادوگری جدید که ادعا می کند که تشریفات مالی استادانه می تواند به بانک های مرده حیات ببخشد
[ترجمه گوگل]از این رو محبوبیت voodoo جدید، که ادعا می کند، همانطور که گفتم، که مراحل مالی دقیق می تواند بانک های مرده را دوباره زنده کند

14. It was Blanche who, when the conversation flagged and the youth's modesty came rushing back and overpowering him, knew how to reanimate her companion.
[ترجمه ترگمان]بل انش بود که وقتی گفت وگو قطع شد و حجب و حیای جوانک به سرعت برگشت و به او فشار آورد، می دانست که چطور با هم صحبت کنیم
[ترجمه گوگل]بلانچری بود که وقتی گفت و گو و عادت جوانان به عقب برگشت و او را غرق کرد، می دانست چگونه همسرش را دوباره زنده کند


کلمات دیگر: