ذرات رادیواکتیو، خردیزههای برتابشی
fallout
انگلیسی به فارسی
بارش رادیواکتیو، بارش برتابشی
پیامد، نتیجه، پسآیند
افتادن، باران رادیواکتیو
مترادف و متضاد
radioactivity
Synonyms: radioactive dust, radioactive waste
جملات نمونه
The country is still suffering from the fallouts of that wrong policy.
کشور هنوز از عواقب آن سیاست غلط رنج میبرد.
پیشنهاد کاربران
fallout ( فیزیک )
واژه مصوب: فروریزه
تعریف: ذرات حاوی مواد پرتوزا که پس از انفجار هستهای در جوّ زمین معلق میمانند یا به زمین بازمیگردند|||متـ . فروریزۀ اتمی atomic fallout||| فروریزۀ پرتوزا radioactive fallout
واژه مصوب: فروریزه
تعریف: ذرات حاوی مواد پرتوزا که پس از انفجار هستهای در جوّ زمین معلق میمانند یا به زمین بازمیگردند|||متـ . فروریزۀ اتمی atomic fallout||| فروریزۀ پرتوزا radioactive fallout
نتیجه ، عواقب example
Former officials are divided on fallout
مقامات سابق بر سر نتیجه یا جمع بندی اختلاف نظر دارن
Former officials are divided on fallout
مقامات سابق بر سر نتیجه یا جمع بندی اختلاف نظر دارن
کلمات دیگر: