کلمه جو
صفحه اصلی

sensationalistic

انگلیسی به فارسی

حساسیت گرایی


انگلیسی به انگلیسی

• designed to cause an outrage, intended to cause shock

جملات نمونه

1. Of course, their writing is sensationalistic and their checkbook tactics are shaky, but those are separate issues.
[ترجمه ترگمان]البته نوشتن آن ها sensationalistic و tactics آن ها لرزان است، اما آن ها مسائل جداگانه ای هستند
[ترجمه گوگل]البته، نوشتن آنها حساسیت گرایانه است و تاکتیک های کتابچه راهنمای خود را تکان می دهند، اما آنها مسائل جداگانه ای هستند

2. This episode did not try to be as sensationalistic as the last two weeks, and the result was a much better show.
[ترجمه ترگمان]این قسمت سعی نکرد به اندازه دو هفته آخر بخوابد، و نتیجه نمایش بسیار بهتری بود
[ترجمه گوگل]این قسمت در طول دو هفته گذشته سعی نکرد تا به عنوان حساسیتی به نظر برسد و نتیجه یک نمایش بسیار بهتر بود

3. To describe a man, tea, even a sensationalistic way in this world which man can really deserve this name?
[ترجمه ترگمان]برای توصیف یک مرد، چای، حتی یک راه sensationalistic در این دنیا که انسان واقعا لیاقت این اسم را دارد؟
[ترجمه گوگل]برای توصیف یک مرد، چای، حتی یک شیوه حساسیتی در این دنیا که واقعا میتواند این نام را به دست بیاورد؟

4. Tut's glittering treasures made great headlines—and so did sensationalistic accounts of the subsequent death of expedition sponsor Lord Carnarvon.
[ترجمه ترگمان]گنجینه های پر زرق و برق Tut تی تر خبره ای خوبی پیدا کردند - و پس از آن sensationalistic از مرگ پس از آن توسط لرد Carnarvon گزارش شد
[ترجمه گوگل]گنجینه های پر زرق و برق توت سرچشمه های بزرگی را به وجود آورده اند و به همین ترتیب، گزارش های حساسانه ای از مرگ پس از لرد کورنارون، حامی اپوزیسیون بود

5. Nothing so tempts us to believe outright lies and unfounded stories posing as science than the sensationalistic schlock therein.
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز ما را وسوسه نمی کند که دروغ های آشکار و داستان های بی اساس که به عنوان علم در آن جا به جا می شوند را باور کنیم
[ترجمه گوگل]هیچ چیزی به ما وسوسه نیست که باورهای دروغین و نادرستی را که به عنوان علم مطرح می کنند، از نظر علمی حساس در آن باور داشته باشیم

6. Later in 1969 he bought cheaply a tired liberal paper, the Sun, which he radically transformed into a sensationalistic tabloid featuring daily displays of a topless girl on page three.
[ترجمه ترگمان]در اواخر سال ۱۹۶۹، او به قیمت ارزان یک روزنامه لیبرال به نام سان خرید که به شدت به یک روزنامه مصور تبدیل شد که نمایش روزانه یک دختر برهنه در صفحه ۳ را به نمایش می گذاشت
[ترجمه گوگل]بعدها در سال 1969، او یک کاغذ خسته کننده لیبرال، خورشید، ارزان خرید، که به طور اساسی به یک طبل اندی حساسیتی تبدیل شد که شامل نمایش روزانه یک دختر بی انتها در صفحه سوم است

7. The structure and culture of media markets and organizations have become more competitive, more sensationalistic, and more aggressive in their surveillance of political administrative elites.
[ترجمه ترگمان]ساختار و فرهنگ بازار رسانه و سازمان ها به رقابتی تر، more، و more در نظارت خود از نخبگان اجرایی سیاسی تبدیل شده اند
[ترجمه گوگل]ساختار و فرهنگ بازار رسانه ها و سازمان ها در نظارت بر نخبگان اداری سیاسی، رقابتی تر، حساس تر و پیچیده تر شده است

8. I will tell you that it wasn't sensa. . ., you know, some sensationalistic happening.
[ترجمه ترگمان]من به شما خواهم گفت که این موضوع مربوط به sensa نیست، می دانید که چه اتفاقی دارد می افتد
[ترجمه گوگل]من به شما می گویم که حساس نیست , شما می دانید، برخی از اتفاقات حساسیت گرایانه

9. For some reason radiation from cell phones was just sensationalistic enough to get the attention of the media.
[ترجمه ترگمان]برای برخی از دلایل تشعشع از تلفن های همراه کافی بود تا توجه رسانه ها را جلب کند
[ترجمه گوگل]به هر دلیلی تشعشع از تلفن های همراه فقط به اندازه کافی حساسیت آمیز بود تا توجه رسانه ها را جلب کند

10. I felt that somehow there must be a way to show the horror of genocide without making sensationalistic imagery.
[ترجمه ترگمان]من احساس می کردم که باید راهی برای نشان دادن وحشت نسل کشی وجود داشته باشد بدون این که تصویری از نسل کشی به وجود بیاورد
[ترجمه گوگل]احساس کردم که به نوعی باید راهی برای نشان دادن وحشت نسل کشی بدون وجود تصاویر حساسیتی باشد

پیشنهاد کاربران

حساسیت برانگیز

جنجالی
جنجال طلبانه
هوچی گرانه


کلمات دیگر: