کلمه جو
صفحه اصلی

nuremberg


شهر نورنبرگ (در جنوب خاوری آلمان)

انگلیسی به فارسی

شهر نورنبرگ (در جنوب خاوری آلمان)


نورمبرگ


انگلیسی به انگلیسی

• city in southeastern germany, site of annual nazi rallies from 1933 to 1938, location of allied trials of war criminals from 1945 to 1946

جملات نمونه

1. He lived quietly in Nuremberg for a further seventeen years until his death in 163
[ترجمه ترگمان]او تا زمان مرگش در ۱۶۳ سال به آرامی در نورنبرگ زندگی کرد
[ترجمه گوگل]او در هفتاد سال دیگر تا مرگ خود در 163 سالگی در نیومربر زندگی کرد

2. Recaptured, he soon found that the Nuremberg gaol was more than a match for him.
[ترجمه ترگمان]بزودی دریافت که زندان نورنبرگ بیش از یک مسابقه برای او بوده است
[ترجمه گوگل]او به زودی متوجه شد که گور نورمبرگ بیش از یک بازی برای او بود

3. After Nuremberg Oaksey found it difficult to adjust to the work of a law lord.
[ترجمه ترگمان]پس از نورنبرگ، Oaksey بسختی می توانست خود را با کار یک فرمانروای قانونی وفق دهد
[ترجمه گوگل]پس از نورنبرگ Oaksey پیدا کرد آن را سخت به تنظیم به کار یک رئیس جمهور قانون

4. That done, we piously concocted the Nuremberg code to ensure that such atrocities would never be repeated.
[ترجمه ترگمان]بدین ترتیب، ما با تقدس قانون نورنبرگ را به دست آوردیم تا مطمئن شویم که چنین atrocities هرگز تکرار نخواهند شد
[ترجمه گوگل]این کار را انجام دادیم، ما با احترام به کد نورمبرگ احترام گذاشتیم تا اطمینان حاصل کنیم که چنین جنایتی تکرار نخواهد شد

5. Mayer, the mapmaker, worked in Nuremberg, nailing down precise coordinates for the productions of the Homann Cartographic Bureau.
[ترجمه ترگمان]مایر، the، در نورنبرگ کار می کرد و هماهنگ کردن مختصات دقیق برای تولیدات دفتر homann Cartographic کار می کرد
[ترجمه گوگل]مایر، نقشه ساز، در نورنبرگ کار می کرد و مختصات دقیقی را برای تولیدات اداری کاتالوگ Homann فراهم می کند

6. In 1989 he joined SEMIKRON in Nuremberg, Germany, as Senior Application Manager.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۹، او به عنوان مدیر ارشد برنامه به SEMIKRON در نورنبرگ آلمان پیوست
[ترجمه گوگل]در سال 1989 به SEMIKRON در نورنبرگ، آلمان به عنوان مدیر ارشد برنامه ریزی پیوست

7. Camron was one of the members of the Nuremberg Tribunal.
[ترجمه ترگمان]Camron یکی از اعضای دادگاه نورنبرگ بود
[ترجمه گوگل]کامرون یکی از اعضای دادگاه نورنبرگ بود

8. In 193 the Nuremberg Laws deprived German Jews of their citizenship.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۳ قانون نورنبرگ یهودیان آلمان را از شارمندی خود محروم کردند
[ترجمه گوگل]در سال 193 قانون نورمبرگ یهودیان آلمانی شهروندی خود را محروم کردند

9. Americans aren't very popular in Nuremberg this morning.
[ترجمه ترگمان]امروز صبح آمریکایی ها در نورنبرگ بسیار محبوب نیستند
[ترجمه گوگل]امروز آمریکایی ها در نورنبرگ بسیار محبوب هستند

10. The Nuremberg Laws codified and extended anti - Jewish legislation in Germany.
[ترجمه ترگمان]قانون نورنبرگ، قوانین ضد یهودی را در آلمان تدوین و گسترش داد
[ترجمه گوگل]قوانین نورمبرگ قوانین ضد یهودی را در آلمان تدوین و گسترش داد

11. A restaurant in Nuremberg, Germany, has recently come up a hi - tech solution to bad service.
[ترجمه ترگمان]رستورانی در نورنبرگ آلمان اخیرا راه حلی با تکنولوژی بالا برای خدمات بد پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]یک رستوران در نورنبرگ، آلمان، اخیرا یک راه حل سلامت برای خدمات بد ارائه داده است

12. And what about Nuremberg and the trial the Japanese war criminals?
[ترجمه ترگمان]و نورنبرگ و محاکمه جنایتکاران جنگی ژاپن چه؟
[ترجمه گوگل]و در مورد نورمبرگ و دادگاه جنایتکاران جنگ ژاپنی؟

13. Adolf Hitler flew again to Nuremberg to review his faithful followers.
[ترجمه ترگمان]آدولف هیتلر دوباره به نورنبرگ رفت تا پیروان باوفای خود را بررسی کند
[ترجمه گوگل]آدولف هیتلر برای بررسی پیروان وفادار خود دوباره به نورنبرگ بازگشت

14. Julius Streicher, the Jew - baiter of Nuremberg, was there.
[ترجمه ترگمان]- ژولیوس Streicher، یهودی نورنبرگ، در آنجا بود
[ترجمه گوگل]جولیوس استریچر، یهودی-باتر نورمبرگ، آنجا بود


کلمات دیگر: