(کالا و محصول و غیره)، بیش از حد عرضه کردن، بازار را اشباع کردن، عرضه فزونی
oversupply
(کالا و محصول و غیره)، بیش از حد عرضه کردن، بازار را اشباع کردن، عرضه فزونی
انگلیسی به فارسی
(کالا و محصول و غیره) بیش از حد عرضه کردن، بازار را اشباع کردن
(کالا و محصول و غیره) عرضهی بیش از نیاز، عرضه فزونی
بیش از حد عرضه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: oversupplies
حالات: oversupplies
• : تعریف: a supply in excess of need or demand.
• مشابه: glut, overabundance, superfluity, surfeit, surplus
• مشابه: glut, overabundance, superfluity, surfeit, surplus
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: oversupplies, oversupplying, oversupplied
حالات: oversupplies, oversupplying, oversupplied
• : تعریف: to supply too much of.
• مشابه: glut, load, saturate
• مشابه: glut, load, saturate
• supply in excess (provisions, equipment, gear, etc.)
جملات نمونه
1. oversupply has softened the price of crude oil
تولید بیش از نیاز قیمت نفت خام را پایین آورده است.
2. The coffee market is suffering from oversupply.
[ترجمه ترگمان]بازار قهوه از oversupply رنج می برد
[ترجمه گوگل]بازار قهوه از عرضه بیش از حد رنج می برد
[ترجمه گوگل]بازار قهوه از عرضه بیش از حد رنج می برد
3. We have an oversupply of unsold cars in the garage showroom.
[ترجمه ترگمان]ما یه ماشین تعمیر ماشین تو مغازه گاراژ داریم
[ترجمه گوگل]ما بیش از حد ماشین های غیرقابل فروش در نمایشگاه گاراژ داریم
[ترجمه گوگل]ما بیش از حد ماشین های غیرقابل فروش در نمایشگاه گاراژ داریم
4. Today oversupply has helped bring down London rents to bargain basement levels.
[ترجمه ترگمان]امروز oversupply به پایین آوردن rents لندن برای رسیدن به سطوح زیرزمین کمک کرده است
[ترجمه گوگل]امروز بیش از حد عرضه کمک کرده است به کاهش اجاره لندن به سطح زیرزمین معامله
[ترجمه گوگل]امروز بیش از حد عرضه کمک کرده است به کاهش اجاره لندن به سطح زیرزمین معامله
5. That kind of oversupply, he figures, could push prices back down to $ 18 a barrel or so.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این نوع of می تواند قیمت ها را تا ۱۸ دلار بشکه یا به همین ترتیب کاهش دهد
[ترجمه گوگل]او می گوید که نوع عرضه بیش از حد می تواند قیمت ها را به 18 دلار در هر بشکه افزایش دهد یا خیر
[ترجمه گوگل]او می گوید که نوع عرضه بیش از حد می تواند قیمت ها را به 18 دلار در هر بشکه افزایش دهد یا خیر
6. Geest warned in the autumn that oversupply in the final quarter of 1995 would severely hamper its full-year bottom line.
[ترجمه ترگمان]Geest در پاییز هشدار داد که oversupply در ربع آخر سال ۱۹۹۵ به شدت به خط پایان سال خود ضربه خواهد زد
[ترجمه گوگل]Geest در پاییز هشدار داد که بیش از حد عرضه در سه ماهه آخر سال 1995 به شدت مانع از پایان سال تمام آن خواهد شد
[ترجمه گوگل]Geest در پاییز هشدار داد که بیش از حد عرضه در سه ماهه آخر سال 1995 به شدت مانع از پایان سال تمام آن خواهد شد
7. High-cost oversupply has been compounded by extremely low demand.
[ترجمه ترگمان]oversupply با هزینه بالا با تقاضای بسیار پایین ترکیب شده است
[ترجمه گوگل]تقاضای بسیار کم با اضافه هزینه بیش از حد افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]تقاضای بسیار کم با اضافه هزینه بیش از حد افزایش یافته است
8. Natural gas is expected oversupply in medium term.
[ترجمه ترگمان]گاز طبیعی در میان مدت انتظار می رود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود گاز طبیعی در مدت کوتاهی عرضه شود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود گاز طبیعی در مدت کوتاهی عرضه شود
9. "We will probably see oversupply in the near future, " said Shigeo Sugawara from Sompo Japan Nippon Koa Asset Management.
[ترجمه ترگمان]Shigeo Sugawara از Sompo ژاپن Nippon Koa مدیریت دارایی گفت: \" ما احتمالا oversupply را در آینده نزدیک خواهیم دید \"
[ترجمه گوگل]Shigeo Sugawara از صندوق دارایی Nippon Koa Sompo ژاپن گفت: 'ما احتمالا در آینده نزدیک به بیش از حد عرضه خواهیم کرد '
[ترجمه گوگل]Shigeo Sugawara از صندوق دارایی Nippon Koa Sompo ژاپن گفت: 'ما احتمالا در آینده نزدیک به بیش از حد عرضه خواهیم کرد '
10. Overexpansion of tea fields has led to oversupply.
[ترجمه ترگمان]احیای حوزه های چای منجر به oversupply شده است
[ترجمه گوگل]بیش از حد گسترش مزارع چای منجر به بیش از حد عرضه شده است
[ترجمه گوگل]بیش از حد گسترش مزارع چای منجر به بیش از حد عرضه شده است
11. The current tea market could be characterized by oversupply, rising cost and falling price.
[ترجمه ترگمان]بازار چای فعلی را می توان با oversupply، افزایش قیمت و کاهش قیمت مشخص کرد
[ترجمه گوگل]بازار چای کنونی ممکن است با وجود عرضه بیش از حد، افزایش قیمت و کاهش قیمت مشخص شود
[ترجمه گوگل]بازار چای کنونی ممکن است با وجود عرضه بیش از حد، افزایش قیمت و کاهش قیمت مشخص شود
12. To my knowledge, there is an oversupply of such goods.
[ترجمه ترگمان]به نظر من، یه عالمه کالا هم هست
[ترجمه گوگل]به نظر من، بیش از حد از چنین کالایی وجود دارد
[ترجمه گوگل]به نظر من، بیش از حد از چنین کالایی وجود دارد
13. Using more natural gas, in oversupply and cheap relative to oil, is an obvious choice.
[ترجمه ترگمان]استفاده از گاز طبیعی بیشتر، در oversupply و نسبت به نفت، یک انتخاب آشکار است
[ترجمه گوگل]با استفاده از گاز طبیعی بیشتر، در بیش از حد عرضه و ارزان نسبت به نفت، یک انتخاب واضح است
[ترجمه گوگل]با استفاده از گاز طبیعی بیشتر، در بیش از حد عرضه و ارزان نسبت به نفت، یک انتخاب واضح است
14. The oversupply of grain led to lower prices so that the revenue Food and Agriculture standards.
[ترجمه ترگمان]افزایش قیمت گندم منجر به قیمت های پایین تر شد، به طوری که استانداردهای غذایی و کشاورزی در آن گنجانده شوند
[ترجمه گوگل]بیش از حد دانه ها به قیمت های پایین تر منجر به درآمد مواد غذایی و استانداردهای کشاورزی شد
[ترجمه گوگل]بیش از حد دانه ها به قیمت های پایین تر منجر به درآمد مواد غذایی و استانداردهای کشاورزی شد
پیشنهاد کاربران
تامین مازاد
اشباع کردن
کلمات دیگر: