کلمه جو
صفحه اصلی

requester


خواهش کننده، خواستار

انگلیسی به فارسی

خواهش کننده، خواستار


درخواست کننده، خواهش کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who asks for something, one who petitions for something

جملات نمونه

1. Mr Norris said he was hopeful that his request would elicit a positive response.
[ترجمه ترگمان]آقای نوریس گفت امیدوار است که درخواست آقای کالینز جواب مثبت بدهد
[ترجمه گوگل]آقای نوریس گفت او امیدوار بود که درخواست او پاسخ مثبتی را به همراه داشته باشد

2. The request for money made them feel uncomfortable.
[ترجمه ترگمان]درخواست پول باعث ناراحتی آن ها شد
[ترجمه گوگل]درخواست پول باعث ناراحتی آنها شد

3. The lawyer requested a break in the court case, but the judge demurred.
[ترجمه ترگمان]وکیل درخواست شکستن پرونده دادگاه را کرد، اما قاضی درنگ کرد
[ترجمه گوگل]وکیل در جلسه دادگاه شکایتی را درخواست کرد، اما قاضی اذعان کرد

4. Patrons are requested to abstain from smoking in the restaurant.
[ترجمه ترگمان]از Patrons خواسته می شود از سیگار کشیدن در رستوران خودداری کنند
[ترجمه گوگل]از طرفداران تقاضای استعمال دخانیات در رستوران نباشید

5. Your compliance with his request pleased your father.
[ترجمه ترگمان] درخواست شما با درخواست اون، پدرت رو راضی کرد
[ترجمه گوگل]رعایت درخواست شما با پدرتان خوشحال شد

6. Do they play requests on this radio show?
[ترجمه ترگمان]آیا آن ها در این برنامه رادیویی درخواست های خود را انجام می دهند؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها درخواست این نمایش رادیویی را انجام می دهند؟

7. The King's request was tantamount to a command.
[ترجمه ترگمان]درخواست پادشاه به مثابه دستوری بود
[ترجمه گوگل]درخواست شاه به معنای یک فرمان بود

8. They made a request for further aid.
[ترجمه ترگمان]آن ها درخواست کمک بیشتر کردند
[ترجمه گوگل]آنها درخواست کمک بیشتری کردند

9. May I request a favour of you?
[ترجمه ترگمان]می توانم لطفی به شما بکنم؟
[ترجمه گوگل]می توانم از شما درخواست کنم؟

10. Your presence is requested at the club meeting on Friday.
[ترجمه ترگمان]حضور شما در جلسه باشگاه در روز جمعه درخواست شده است
[ترجمه گوگل]حضور شما در جلسه باشگاه در روز جمعه درخواست شده است

11. All my requests were spurned by my boss.
[ترجمه ترگمان]تمام درخواست های من توسط رئیسم رد شده بود
[ترجمه گوگل]تمام درخواست های من توسط رئیس من رد شد

12. Mr Dennis said he had requested access to a telephone.
[ترجمه ترگمان]آقای دنیس گفت که او درخواست دسترسی به تلفن را کرده است
[ترجمه گوگل]آقای دنیس گفت که دسترسی به تلفن را درخواست کرده است

13. Your presence at the party is requested.
[ترجمه ترگمان]حضور شما در مهمانی درخواست شده است
[ترجمه گوگل]حضور شما در مهمانی درخواست می شود

14. His constant requests for help taxed our goodwill.
[ترجمه ترگمان]تقاضای ثابت او برای کمک به مالیات بر حسن نیت ما بود
[ترجمه گوگل]درخواست های ثابت او برای کمک به ماجراهای مالی ما بود

15. He made no reply to my request.
[ترجمه ترگمان]او به درخواست من پاسخی نداد
[ترجمه گوگل]او به درخواست من پاسخ نداد

پیشنهاد کاربران

درخواست کننده


کلمات دیگر: