کلمه جو
صفحه اصلی

photo finish


مسابقه ای که نتیجه ی آن آنقدر نزدیک به هم است که برنده را از روی عکس یا فیلم تعیین می کنند، مسابقه ای که نتیجه ی آن آنقدر نزدیک به هم است که برنده را از روی عکس یا فیلم تعیین می کنند مسابقهی فشرده، نتایج نزدیک به هم

انگلیسی به فارسی

مسابقه‌ای که نتیجه‌ی آن آنقدر نزدیک به هم است که برنده را از روی عکس یا فیلم تعیین می‌کنند


مسابقهی فشرده، نتایج نزدیک به هم


پایان عکس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the finish of a race in which the contestants are so close that one or more photographs taken at the moment of crossing the finish line must be examined to determine the winner.

(2) تعریف: (informal) any close competition.

• race that is so close that the victor can only be determined by examining a photograph; close finish
if a race ends in a photo finish, two or more competitors cross the finishing line so close together that a photograph has to be examined to find out who has won.

مترادف و متضاد

very close finish


Synonyms: blanket finish, close finish, dead heat, even money, neck-and-neck race


جملات نمونه

1. It was a photo finish, with three horses neck and neck at the finishing line.
[ترجمه ترگمان]این یک پایان عکس با سه اسب و گردن در خط پایان بود
[ترجمه گوگل]این یک پایان عکس بود، با سه گردن و گردن اسب در خط پایان

2. Latest polls suggest Sunday's election will be a photo finish.
[ترجمه ترگمان]آخرین نظرسنجی ها نشان می دهند که انتخابات روز یکشنبه به پایان خواهد رسید
[ترجمه گوگل]آخرین نظرسنجی ها نشان می دهد انتخاب یکشنبه یک عکس کامل خواهد بود

3. So electronic starting platforms, photocells and photo finish are used to establish the placings.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، سکوهای شروع الکترونیکی، photocells و finish برای ایجاد the مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]بنابراین سیستم های الکترونیکی شروع، عکاسی و عکس پایان می گیرد برای ایجاد مکان

4. The Australian election is heading for a photo finish with the recently installed Labour Prime Minister Julia Gillard up against the Liberal leader Tony Abbott.
[ترجمه ترگمان]انتخابات استرالیا در نظر دارد تا با نخست وزیر حزب کارگر، جولیا گیلارد، در برابر رهبر لیبرال، تونی آبوت، به پایان برسد
[ترجمه گوگل]انتخابات استرالیا به تازگی با جولیا گیلارد، نخست وزیر کار، در برابر یک تونی ابوت، رهبر لیبرال، به دنبال یک عکس کامل است

5. Newsmen who covered the campaign foresaw a photo finish.
[ترجمه ترگمان]newsmen که این کمپین را پوشش داده بودند پیش بینی کرده بودند که یک عکس به پایان برسد
[ترجمه گوگل]خبرنگاران که این کمپین را تحت پوشش قرار داده اند، یک عکس را پیش بینی کرده اند

6. In close photo finish races, technical adjudication is now used.
[ترجمه ترگمان]در پایان مسابقه پایانی عکس، تصمیم فنی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در مسابقات کامل مسابقه عکس، قضاوت فنی اکنون مورد استفاده قرار می گیرد

7. In the photographic chemicals market the company offers a range of intermediates and also chemicals for photo finishing.
[ترجمه ترگمان]در بازار مواد شیمیایی عکاسی، شرکت طیف وسیعی از واسط ها و همچنین مواد شیمیایی برای اتمام عکس را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]در بازار مواد شیمیایی عکاسی شرکت ارائه می دهد طیف وسیعی از مواد اولیه و همچنین مواد شیمیایی برای پایان دادن به عکس

8. Here the officials checked your number and gave you your side number, for the photo finish.
[ترجمه ترگمان]در اینجا مقامات شماره شما را بررسی کردند و شماره سمت شما را به شما دادند، چون عکس تمام شد
[ترجمه گوگل]در اینجا مقامات شماره شما را چک کردند و برای عکس پایان دادند

9. A well-organised edition of the Olympics, the Stockholm Games saw the first use of electronic timing equipment, the photo finish and a public addre system.
[ترجمه ترگمان]در بازی های استکهلم، بازی های استکهلم اولین استفاده از تجهیزات زمان بندی الکترونیکی، پایان عکس و یک سیستم addre عمومی را دیدند
[ترجمه گوگل]یک نسخه به خوبی سازمان یافته بازی های المپیک، بازی های استکهلم اولین استفاده از تجهیزات زمان بندی الکترونیکی، پایان عکس و یک سیستم تبلیغاتی عمومی را دید

10. A well-organised edition of the Olympics, the Stockholm Games saw the first use of electronic timing equipment, the photo finish and a public address system.
[ترجمه ترگمان]در بازی های استکهلم، بازی های استکهلم اولین استفاده از تجهیزات زمان بندی الکترونیکی، پایان عکس و سیستم آدرس عمومی را دیدند
[ترجمه گوگل]یک بازی به خوبی سازماندهی شده از بازی های المپیک، بازی های استکهلم اولین استفاده از تجهیزات زمان بندی الکترونیکی، پایان عکس و یک سیستم آدرس عمومی را دید

پیشنهاد کاربران

آخرین عکس

دست کاری کردن عکس

photo finish ( ورزش )
واژه مصوب: پایان نما
تعریف: ← دوربین پایان نما


کلمات دیگر: