بیماری روانی
mental disease
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• mental illness, psychological disorder
جملات نمونه
1. Mental disease caused by drunkenness is in criminal law treated as on the same footing with insanity.
[ترجمه ترگمان]بیماری ذهنی ناشی از مستی در قوانین کیفری است که با جنون و جنون مورد برخورد قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]بیماری روحی ناشی از مستی در قانون کیفری قرار دارد که به همان اندازه با احمقانه رفتار می شود
[ترجمه گوگل]بیماری روحی ناشی از مستی در قانون کیفری قرار دارد که به همان اندازه با احمقانه رفتار می شود
2. Mention mental disease normally, people is cosmopolitan think of bedlamite.
[ترجمه ترگمان]به طور معمول به بیماری ذهنی اشاره نکنید، مردم به فکر bedlamite هستند
[ترجمه گوگل]به طور معمول بیماری ذهنی را ذکر کنید، مردم جهان بینی را به بوللامیت می اندازند
[ترجمه گوگل]به طور معمول بیماری ذهنی را ذکر کنید، مردم جهان بینی را به بوللامیت می اندازند
3. Neuropathic what to have with mental disease different?
[ترجمه ترگمان]به چه علت بیماری روانی فرق دارد؟
[ترجمه گوگل]با چه روشی با بیماری روانی متفاوت است، نوروپاتی چیست؟
[ترجمه گوگل]با چه روشی با بیماری روانی متفاوت است، نوروپاتی چیست؟
4. Mental disease is a kind of gives priority to mussily neurological disease that goes up in order to behave in activity of behavior, psychology.
[ترجمه ترگمان]بیماری روانی نوعی از اولویت به mussily بیماری عصبی است که به منظور رفتار در زمینه رفتار، روان شناسی بالا می رود
[ترجمه گوگل]بیماری روانی نوعی است که اولویت را به بیماری عصبی مصری که به منظور رفتار در رفتار رفتار، روانشناسی افزایش می یابد، می دهد
[ترجمه گوگل]بیماری روانی نوعی است که اولویت را به بیماری عصبی مصری که به منظور رفتار در رفتار رفتار، روانشناسی افزایش می یابد، می دهد
5. The performance of periodic mental disease is more, general component is prodrome, mental symptom and body symptom.
[ترجمه ترگمان]عملکرد بیماری های روانی متناوب بیشتر است، جز کلی prodrome، علائم ذهنی و علائم بدن است
[ترجمه گوگل]عملکرد ذهنی دوره ای بیشتر است، عنصر عمومی، علامت روانشناختی و نشانه های بدن است
[ترجمه گوگل]عملکرد ذهنی دوره ای بیشتر است، عنصر عمومی، علامت روانشناختی و نشانه های بدن است
6. Depression is a common thymogenic mental disease with prominent and persistent low mood as its major clinical feature. It becomes a common disease and frequently encountered disease in modern society.
[ترجمه ترگمان]افسردگی یک بیماری روانی رایج است که در آن حالت روحی شدید و مداوم به عنوان ویژگی بالینی اصلی آن وجود دارد این بیماری به یک بیماری شایع تبدیل می شود و اغلب در جامعه مدرن با بیماری مواجه می شود
[ترجمه گوگل]افسردگی یک بیماری روانی معمولی تیزوژنیک است که خلق و خوی پایدار و پایدار آن به عنوان ویژگی بالینی اصلی آن است این یک بیماری شایع است و اغلب در جامعه مدرن در معرض بیماری قرار دارد
[ترجمه گوگل]افسردگی یک بیماری روانی معمولی تیزوژنیک است که خلق و خوی پایدار و پایدار آن به عنوان ویژگی بالینی اصلی آن است این یک بیماری شایع است و اغلب در جامعه مدرن در معرض بیماری قرار دارد
7. Got manic model disease, leave mental disease not far?
[ترجمه ترگمان]یه بیماری دیوانه کننده پیدا کردم و از بیماری روانی زیاد دور نشدم؟
[ترجمه گوگل]یه بیماری مدل جنون، بیماری روانی را ترک نه چندان دور؟
[ترجمه گوگل]یه بیماری مدل جنون، بیماری روانی را ترک نه چندان دور؟
8. SenilePeriod the symptom of mental disease is extremely flabby calm, be fantasticality sometimes.
[ترجمه ترگمان]SenilePeriod نشانه بیماری روانی به شدت سست و سست است و گاهی اوقات خوشی به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]SenilePeriod علامت بیماری روانی آرام بسیار شل و ول است، لازم است fantasticality گاهی اوقات
[ترجمه گوگل]SenilePeriod علامت بیماری روانی آرام بسیار شل و ول است، لازم است fantasticality گاهی اوقات
9. Mental disease can aggravate pareidolia, as can fatigue and sleepiness.
[ترجمه ترگمان]بیماری ذهنی می تواند pareidolia را بدتر کند، زیرا خستگی و خواب آلودگی می تواند بدتر شود
[ترجمه گوگل]بیماری های روانی می تواند سبب خستگی و خواب آلودگی شود
[ترجمه گوگل]بیماری های روانی می تواند سبب خستگی و خواب آلودگی شود
10. Accordingly, be oppositeSenilePeriod when mental disease has treatment, must sufficient take into account these intercurrent diseases.
[ترجمه ترگمان]بر این اساس، هنگامی که بیماری ذهنی درمان می شود، باید به اندازه کافی این بیماری ها را مد نظر قرار دهیم
[ترجمه گوگل]بر این اساس، زمانی که بیماری روان درمانی درمان می شود، باید با بیماری های مقاربتی مواجه شود
[ترجمه گوگل]بر این اساس، زمانی که بیماری روان درمانی درمان می شود، باید با بیماری های مقاربتی مواجه شود
11. Clinical data of 216 migrant workers with mental disease were analyzed retrospectively.
[ترجمه ترگمان]داده های بالینی ۲۱۶ نفر از کارگران مهاجر با بیماری های ذهنی مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]داده های بالینی از 216 کارگر مهاجر با بیماری روانی به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]داده های بالینی از 216 کارگر مهاجر با بیماری روانی به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت
12. The person of invigorative system disease and mental disease cannot vaccinal.
[ترجمه ترگمان]فرد مبتلا به بیماری های قلبی و بیماری های روانی قادر به انجام این کار نیست
[ترجمه گوگل]فرد مبتلا به بیماری سیستم فوری و بیماری روانی نمی تواند واکسینه شود
[ترجمه گوگل]فرد مبتلا به بیماری سیستم فوری و بیماری روانی نمی تواند واکسینه شود
13. Mental disease companion sends insomnious disease, especially all sorts of mood obstacles, it is the common cause that causes insomnia.
[ترجمه ترگمان]companion بیماری روانی بیماری insomnious را به خصوص همه انواع موانع روحی و روانی می فرستد، این یک دلیل مشترک است که باعث بی خوابی شما می شود
[ترجمه گوگل]همراهی بیماری روحی، بیماری های بیخوابی، به خصوص انواع موانع خلقی را به وجود می آورد، این علت شایع است که باعث بی خوابی می شود
[ترجمه گوگل]همراهی بیماری روحی، بیماری های بیخوابی، به خصوص انواع موانع خلقی را به وجود می آورد، این علت شایع است که باعث بی خوابی می شود
14. Love is a grave mental disease.
[ترجمه ترگمان]عشق یک بیماری روانی است
[ترجمه گوگل]عشق یک بیماری روحی جدی است
[ترجمه گوگل]عشق یک بیماری روحی جدی است
کلمات دیگر: