بی فکری، لاقیدی
thoughtlessness
بی فکری، لاقیدی
انگلیسی به فارسی
بی نظمی
انگلیسی به انگلیسی
• rashness, impulsiveness; indifference, lack of thought
جملات نمونه
1. garrulousness is a sign of thoughtlessness
پرگویی نشان کم اندیشی است.
2. Richard was anxious to atone for his thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]ریچارد هم مشتاق بود که به خاطر بی فکری او جبران کند
[ترجمه گوگل]ریچارد مشتاقانه برای بی فکریش تلاش کرد
[ترجمه گوگل]ریچارد مشتاقانه برای بی فکریش تلاش کرد
3. I was hurt by her thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]بی فکری او به من صدمه زده بود
[ترجمه گوگل]من از بی فکری او صدمه دیده بودم
[ترجمه گوگل]من از بی فکری او صدمه دیده بودم
4. What peeved her most was his thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به احتمال زیاد خودش بی فکری خودش را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]چیزی که بیشتر او را فریب خورده بود بی فکری بود
[ترجمه گوگل]چیزی که بیشتر او را فریب خورده بود بی فکری بود
5. Government is an evil; it is only the thoughtlessness and vices of men that make it a necessary evil. When all men are good and wise, government will of itself decay. Percy Bysshe Shelley
[ترجمه ترگمان]حکومت شیطانی است؛ فقط بی تجربگی و شرارت آدمیان است که آن را به صورت شر ضروری درمی آورد هنگامی که همه مردم خوب و خردمند باشند، دولت خود رو به فساد خواهد گذاشت پرسی Bysshe شلی
[ترجمه گوگل]دولت بد است این تنها بی نظمی و ناسازگاری از مردان است که آن را ضروری ضروری است وقتی که همه مردم خوب و عاقل هستند، دولت خود را از بین می برد پرسی بیسه شلی
[ترجمه گوگل]دولت بد است این تنها بی نظمی و ناسازگاری از مردان است که آن را ضروری ضروری است وقتی که همه مردم خوب و عاقل هستند، دولت خود را از بین می برد پرسی بیسه شلی
6. He repented his thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]از بی فکری خودش پشیمان شد
[ترجمه گوگل]او بی نظمی را رد کرد
[ترجمه گوگل]او بی نظمی را رد کرد
7. What women mistake as thoughtlessness is often just diffidence.
[ترجمه ترگمان]علت بی تجربگی زن ها کم و کم و بی فکری است
[ترجمه گوگل]زنان اغلب به عنوان بی فکری اشتباه می کنند و اغلب فقط تردید هستند
[ترجمه گوگل]زنان اغلب به عنوان بی فکری اشتباه می کنند و اغلب فقط تردید هستند
8. In the sex-war thoughtlessness is the weapon of the male, vindictiveness of the female.
[ترجمه ترگمان]در مورد آزار جنسی اسلحه، سلاح مذکر، انتقام جویی از ماده است
[ترجمه گوگل]بی فکری در جنگ جنبش، سلاح مرد و جسور بودن زن است
[ترجمه گوگل]بی فکری در جنگ جنبش، سلاح مرد و جسور بودن زن است
9. I hope not so. Imprudence or thoughtlessness in money matters would be unpardonable in me.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم این طور نباشد برای من غیرقابل بخشش و غیرقابل بخشش است
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که نه بی توجهی یا بی فکری در امور پولی در من قابل تحمل نخواهد بود
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که نه بی توجهی یا بی فکری در امور پولی در من قابل تحمل نخواهد بود
10. Everything listened to the singing larks in brooding thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به آواز می خواندند و در بی فکری خود آواز می خواندند
[ترجمه گوگل]همه چیز به گوش دادن آواز خواندن در فریب خورده بی فکری گوش می دهد
[ترجمه گوگل]همه چیز به گوش دادن آواز خواندن در فریب خورده بی فکری گوش می دهد
11. But disabled people believe the biggest obstacles they face are mental ones-the prejudices and thoughtlessness of able-bodied people.
[ترجمه ترگمان]اما افراد معلول معتقدند که بزرگ ترین موانعی که بر سر راه خود دارند عبارتند از تعصبات ذهنی، تعصبات و بی فکری افراد سالم
[ترجمه گوگل]اما افراد معلول معتقدند که بزرگترین موانعی که با آن روبرو هستند، روانی هستند - تعصبات و بی فکری افراد دارای بدنساز
[ترجمه گوگل]اما افراد معلول معتقدند که بزرگترین موانعی که با آن روبرو هستند، روانی هستند - تعصبات و بی فکری افراد دارای بدنساز
12. Though high-pollution drivers often have old cars, the speed-obsessed owners of sports cars are equally guilty of environmental thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]اگرچه رانندگان با آلودگی بالا اغلب خودروهای قدیمی دارند اما مالکان خودروهای ورزشی به همان اندازه بخاطر بی فکری محیط زیست مجرم شناخته می شوند
[ترجمه گوگل]اگرچه راننده های با آلودگی زیاد اغلب دارای ماشین های قدیمی هستند، صاحبان خودروهای دارای وسواس به سرعت در معرض دغدغه محیط زیست قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اگرچه راننده های با آلودگی زیاد اغلب دارای ماشین های قدیمی هستند، صاحبان خودروهای دارای وسواس به سرعت در معرض دغدغه محیط زیست قرار می گیرند
13. At a distance of decades I am staggered by our thoughtlessness in those years.
[ترجمه ترگمان]در فاصله چند دهه من از بی فکری خودمان در آن سال ها گیج شده ام
[ترجمه گوگل]در فاصله دهه ها، من در سال های متمادی با بی احتیاطی خود درگیر شده ام
[ترجمه گوگل]در فاصله دهه ها، من در سال های متمادی با بی احتیاطی خود درگیر شده ام
14. I had no idea that I was saying something that was painful. Please forgive my thoughtlessness.
[ترجمه ترگمان]هیچ ایده ای نداشتم که دارم چیزی را می گویم که دردناک بود خواهش می کنم بی فکری منو ببخش
[ترجمه گوگل]من هیچ نظری نداشتم که چیزی را که دردناک بود گفتم لطفا بی فایدگی من را ببخش
[ترجمه گوگل]من هیچ نظری نداشتم که چیزی را که دردناک بود گفتم لطفا بی فایدگی من را ببخش
پیشنهاد کاربران
thoughtlessness ( انگلیسی ) =Gedankenlosigkeit ( آلمانی ) =بی خِرَدی یا بی خِرَدورزی ( پارسی )
کلمات دیگر: