کلمه جو
صفحه اصلی

numbed

انگلیسی به فارسی

خفه شو، بیحس یا کرخت کردن


انگلیسی به انگلیسی

• made numb (especially by cold); insensitive (to pain), anesthetized

جملات نمونه

1. my fingers are numbed
انگشتانم کرخ شده است.

پیشنهاد کاربران

از کار افتاده
Jerusha's mind was numbed.
ذهن جروشا از کار افتاد


کلمات دیگر: