(کالبدشناسی) شامگان، مننژ، پرده های مغز، پاشام مغز
meninges
(کالبدشناسی) شامگان، مننژ، پرده های مغز، پاشام مغز
انگلیسی به فارسی
(کالبدشناسی) شامگان، مننژ، پردههای مغز، پاشام مغز
منینژ
انگلیسی به انگلیسی
• three membranes that cover the brain and spinal cord (anatomy)
جملات نمونه
1. Meninges of the brain are slightly edematous.
[ترجمه ترگمان]meninges مغز کمی edematous هستند
[ترجمه گوگل]Meninges مغز کمی edematous است
[ترجمه گوگل]Meninges مغز کمی edematous است
2. The yellow - tan clouding of the meninges seen here is due to an exudate from acute meningitis.
[ترجمه ترگمان]پوشش زرد رنگی مننژها در اینجا دیده می شوند ناشی از an شدید مننژیت
[ترجمه گوگل]پوسته ی زرد و نارنجی منگنز دیده شده در اینجا به علت خروج از مننژیت حاد است
[ترجمه گوگل]پوسته ی زرد و نارنجی منگنز دیده شده در اینجا به علت خروج از مننژیت حاد است
3. Brain meninges of the brain become infected resulting in a meningitis.
[ترجمه ترگمان]اسکلت مغزی مغز به صورت مننژیت آلوده می شود
[ترجمه گوگل]مننژیت مغزی مغز به علت مننژیت آلوده می شود
[ترجمه گوگل]مننژیت مغزی مغز به علت مننژیت آلوده می شود
4. Microscopically, a neutrophilic exudate is seen involving the meninges at the left, with prominent dilated vessels.
[ترجمه ترگمان]در سمت چپ مننژها سه مننژ در سمت چپ به همراه رگ های خونی برجسته دیده می شوند
[ترجمه گوگل]با میکروسکوپیک، یک عصاره نوتروفیلی مشاهده می شود که حاوی انسداد سمت چپ با عروق انقباضی برجسته است
[ترجمه گوگل]با میکروسکوپیک، یک عصاره نوتروفیلی مشاهده می شود که حاوی انسداد سمت چپ با عروق انقباضی برجسته است
5. It is covered by the meninges and cushioned by cerebrospinal fluid.
[ترجمه ترگمان]این مساله توسط مننژها پوشش داده می شود و توسط مایع مغزی - نخاعی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این توسط meninges پوشیده شده و با مایع مغزی نخاعی تحت فشار قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]این توسط meninges پوشیده شده و با مایع مغزی نخاعی تحت فشار قرار می گیرد
6. No protruding brain tissue or meninges were noted.
[ترجمه ترگمان]هیچ بافت یا مننژ مغز به بیرون از مغز مشاهده نشد
[ترجمه گوگل]هیچ بافت مغزی و یا مننژهای پیشانی مشخص نشده است
[ترجمه گوگل]هیچ بافت مغزی و یا مننژهای پیشانی مشخص نشده است
7. The pathological character of tuberculosis in intestines, peritoneum, meninges, urogenital system, bone and joint and lymph node.
[ترجمه ترگمان]ویژگی pathological سل در روده ها، peritoneum، مننژها، سیستم ادراری، استخوان و غدد لنفاوی و غدد لنفاوی است
[ترجمه گوگل]ویژگی پاتولوژیک سل در روده، پروتئین، منینژ، سیستم ادراری، استخوان و مفصل و گره لنفاوی
[ترجمه گوگل]ویژگی پاتولوژیک سل در روده، پروتئین، منینژ، سیستم ادراری، استخوان و مفصل و گره لنفاوی
8. Meningitis: Inflammation of the meninges.
[ترجمه ترگمان]Meningitis: التهاب مننژها
[ترجمه گوگل]مننژیت: التهاب مینیژن ها
[ترجمه گوگل]مننژیت: التهاب مینیژن ها
9. Objective To assess the potential of MRI subtraction in demonstration of normal meninges.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی پتانسیل کاهش MRI در نمایش مننژ معمولی
[ترجمه گوگل]هدف: برای ارزیابی پتانسیل تفریق MRI در تظاهرات مننژهای نرمال
[ترجمه گوگل]هدف: برای ارزیابی پتانسیل تفریق MRI در تظاهرات مننژهای نرمال
10. Objective To discuss the postoperative nursing of patients with meninges tumor.
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار بحث در مورد مراقبت از بیماران با تومور مننژ است
[ترجمه گوگل]هدف بررسی بحث در مورد پرستاری پس از عمل بیماران مبتلا به تومور مننژهای است
[ترجمه گوگل]هدف بررسی بحث در مورد پرستاری پس از عمل بیماران مبتلا به تومور مننژهای است
11. It is also encased in membranes of connective tissue called the meninges.
[ترجمه ترگمان]این مننژ در غشا بافت پیوندی به نام مننژها نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]همچنین در غشای بافت همبند به نام مننگه قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]همچنین در غشای بافت همبند به نام مننگه قرار گرفته است
12. They can also arise in endochondral bone; or primitive mesenchymal cells in the brain, meninges, membranous bone, or soft tissue.
[ترجمه ترگمان]آن ها هم چنین می توانند در استخوان endochondral یا سلول های بنیادی مزانشیمی در مغز، مننژها، استخوان غشایی و یا بافت نرم ایجاد شوند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند در استخوان اندوخوردار ظاهر شوند؛ یا سلول های مزانشیمی اولیه در مغز، مینژ، استخوان غشایی یا بافت نرم
[ترجمه گوگل]آنها همچنین می توانند در استخوان اندوخوردار ظاهر شوند؛ یا سلول های مزانشیمی اولیه در مغز، مینژ، استخوان غشایی یا بافت نرم
13. Orbital meningocele is a rare congenital anomaly with cystic herniation of meninges caused by a bony defect of the cranio-orbital bone.
[ترجمه ترگمان]meningocele مداری یکی از غیر عادی مادرزادی with herniation of of ناشی از نقص استخوانی استخوان cranio است
[ترجمه گوگل]مننگوسل مداری یک ناهنجاری نادر مادرزادی با فتق دیسمنیک مینژن است که ناشی از نقص استخوانی استخوان مدفوع است
[ترجمه گوگل]مننگوسل مداری یک ناهنجاری نادر مادرزادی با فتق دیسمنیک مینژن است که ناشی از نقص استخوانی استخوان مدفوع است
کلمات دیگر: