فسفوریلاسیون
phosphorylation
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• addition of the phosphoryl group (chemistry)
جملات نمونه
1. Both the phosphorylation of receptors and their absence means that it takes more of the drug to obtain the same effect.
[ترجمه ترگمان]هم فسفریلاسیون گیرنده ها و هم نبودن آن ها به این معنی است که بیشتر دارو برای به دست آوردن یک اثر مشابه نیاز دارد
[ترجمه گوگل]هر دو فسفریلینگ گیرنده ها و غیبت آنها به این معنی است که برای به دست آوردن همان اثر بیشتر دارو مصرف می کند
[ترجمه گوگل]هر دو فسفریلینگ گیرنده ها و غیبت آنها به این معنی است که برای به دست آوردن همان اثر بیشتر دارو مصرف می کند
2. During phosphorylation, the active-centre torsion-angle strain should facilitate the phosphotransfer reaction by lowering the activation-energy barrier.
[ترجمه ترگمان]در طول فسفریلاسیون، کرنش با زاویه - محور فعال باید واکنش phosphotransfer را با کاهش مانع انرژی - انرژی تسهیل کند
[ترجمه گوگل]در طی فسفوریلاسیون، محور فشار زاویه فعال مرکز باید واکنش فسفات انتقال را با کاهش مانع فعال سازی انرژی آسان تر کند
[ترجمه گوگل]در طی فسفوریلاسیون، محور فشار زاویه فعال مرکز باید واکنش فسفات انتقال را با کاهش مانع فعال سازی انرژی آسان تر کند
3. It is demonstrated that phosphorylation and dephosphorylation of NRs play a critical role in a variety of signaling pathways.
[ترجمه ترگمان]نشان داده می شود که فسفریلاسیون و dephosphorylation of نقش مهمی در انواع مسیرهای سیگنال دهی ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که فسفوریلاسیون و dephosphorylation NRs نقش مهمی در انواع مسیرهای سیگنالینگ بازی می کند
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که فسفوریلاسیون و dephosphorylation NRs نقش مهمی در انواع مسیرهای سیگنالینگ بازی می کند
4. The phosphorylation of STAT5 and its location were examined by double immunohistochemical staining and the binding of STAT5 with DNA was determined by electrophoretic mobility shift assay (EMSA).
[ترجمه ترگمان]فسفریلاسیون of و محل آن توسط رنگ آمیزی دوگانه immunohistochemical بررسی شد و اتصال of با DNA با سنجش جابجایی تحرک electrophoretic تعیین شد (EMSA)
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون STAT5 و محل آن با رنگ آمیزی ایمونو هیستوشیمی دوگانه مورد بررسی قرار گرفت و اتصال STAT5 با DNA توسط روش تغییر حرکت الکتروفورتیک (EMSA) تعیین شد
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون STAT5 و محل آن با رنگ آمیزی ایمونو هیستوشیمی دوگانه مورد بررسی قرار گرفت و اتصال STAT5 با DNA توسط روش تغییر حرکت الکتروفورتیک (EMSA) تعیین شد
5. Phosphorylation of myosin promotes its binding to F-actin.
[ترجمه ترگمان]Phosphorylation of، اتصال خود به اکتین را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون میوزین موجب تقویت اتصال آن به F-actin می شود
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون میوزین موجب تقویت اتصال آن به F-actin می شود
6. The regulatory step affected by phosphorylation could involve either recognition of the substrate by an E3 ubiquitin ligase or the actual conjugation reaction.
[ترجمه ترگمان]مرحله تنظیمی که توسط فسفریلاسیون تحت تاثیر قرار می گیرد می تواند شامل به رسمیت شناختن زیر لایه توسط یک E۳ ubiquitin ligase یا واکنش conjugation واقعی باشد
[ترجمه گوگل]مرحله تنظیم شده تحت تاثیر فسفوریلاسیون می تواند شامل شناسایی سوبسترا توسط لیباز ubiquitin لیزاز E3 یا واکنش واقعی کونژاسیون باشد
[ترجمه گوگل]مرحله تنظیم شده تحت تاثیر فسفوریلاسیون می تواند شامل شناسایی سوبسترا توسط لیباز ubiquitin لیزاز E3 یا واکنش واقعی کونژاسیون باشد
7. Enzyme is used to make glucose or saccharose phosphorylation to prepare FDP. Purified FDP is extracted by sedimentation, transformation, ion absorption, cleaning and crystallization.
[ترجمه ترگمان]آنزیم برای ساختن فسفریلاسیون گلوکز یا saccharose برای آماده سازی FDP به کار می رود Purified FDP با رسوب، تبدیل، جذب یونی، تمیز کردن و تبلور استخراج می شود
[ترجمه گوگل]آنزیم برای تولید فسفوریلاسیون گلوکز یا ساکاروز برای تولید FDP استفاده می شود پاک شده FDP توسط رسوب، تبدیل، جذب یون، تمیز کردن و کریستالیزاسیون استخراج می شود
[ترجمه گوگل]آنزیم برای تولید فسفوریلاسیون گلوکز یا ساکاروز برای تولید FDP استفاده می شود پاک شده FDP توسط رسوب، تبدیل، جذب یون، تمیز کردن و کریستالیزاسیون استخراج می شود
8. Finally, oxidative phosphorylation itself can also harm the cell.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، خود فسفریلاسیون اکسیداتیو نیز می تواند به سلول آسیب برساند
[ترجمه گوگل]در نهایت، خود فسفریلاسیون اکسیداتیو نیز می تواند به سلول آسیب برساند
[ترجمه گوگل]در نهایت، خود فسفریلاسیون اکسیداتیو نیز می تواند به سلول آسیب برساند
9. The reversible phosphorylation of proteins is important in intercellular communication.
[ترجمه ترگمان]فسفریلاسیون برگشت پذیر پروتیین در ارتباطات intercellular مهم است
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون برگشت پذیر پروتئین ها در ارتباطات بین سلولی مهم است
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون برگشت پذیر پروتئین ها در ارتباطات بین سلولی مهم است
10. The tyrosine phosphorylation of leptin receptor was revealed by immuno precipitation.
[ترجمه ترگمان]فسفریلاسیون تیروسین receptor leptin با immuno precipitation نشان داده شد
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون تریروزین گیرنده لپتین با استفاده از رسوب ایمنی نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون تریروزین گیرنده لپتین با استفاده از رسوب ایمنی نشان داده شده است
11. The tyrosine phosphorylation of IRS-1 was measured by immunoprecipitation and enhanced chemiluminescent immunoblotting technique.
[ترجمه ترگمان]فسفریلاسیون تیروسین of - ۱ با immunoprecipitation اندازه گیری شد و تکنیک chemiluminescent chemiluminescent را افزایش داد
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون تیروزین IRS-1 با استفاده از روش ایمونوفلوتیتی با استفاده از روش ایمونوفیزیک اندازه گیری شد
[ترجمه گوگل]فسفریلاسیون تیروزین IRS-1 با استفاده از روش ایمونوفلوتیتی با استفاده از روش ایمونوفیزیک اندازه گیری شد
12. Zidovudine may competitively inhibit the intracellular phosphorylation of stavudine. Therefore, use of zidovudine in combination with Stavudine is not recommended.
[ترجمه ترگمان]Zidovudine می توانند به طور رقابتی فسفریلاسیون سلولی stavudine را مهار کنند بنابراین استفاده از zidovudine در ترکیب با Stavudine توصیه نمی شود
[ترجمه گوگل]زیدوودین ممکن است به طور رقابتی مهار فسفوریلاسیون داخل سلولی استوودین را داشته باشد بنابراین استفاده از زیدوودین در ترکیب با استوماوادین توصیه نمی شود
[ترجمه گوگل]زیدوودین ممکن است به طور رقابتی مهار فسفوریلاسیون داخل سلولی استوودین را داشته باشد بنابراین استفاده از زیدوودین در ترکیب با استوماوادین توصیه نمی شود
13. Until now there have been few reports on hepatic failure caused by disorders of mitochondrial oxidative phosphorylation.
[ترجمه ترگمان]تا به حال چند گزارش درباره نارسایی کبدی ناشی از اختلال فسفریلاسیون اکسیداتیو میتوکندری رخ داده است
[ترجمه گوگل]تاکنون گزارش های کمی درباره نارسایی کبدی ناشی از اختلالات فسفوریلاسیون اکسیداتیو میتوکندری گزارش شده است
[ترجمه گوگل]تاکنون گزارش های کمی درباره نارسایی کبدی ناشی از اختلالات فسفوریلاسیون اکسیداتیو میتوکندری گزارش شده است
14. This torsion-angle strain would lower the activation-energy barrier for the phosphorylation of His
[ترجمه ترگمان]این کرنش با زاویه پیچش، مانع فعال کردن سد انرژی برای فسفریلاسیون او می شود
[ترجمه گوگل]این زاویه ی زاویه ی پیچشی می تواند مانع فعال سازی انرژی برای فسفریلاسیون آن را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]این زاویه ی زاویه ی پیچشی می تواند مانع فعال سازی انرژی برای فسفریلاسیون آن را کاهش دهد
پیشنهاد کاربران
فسفرزدگی
فسفات افزایی
کلمات دیگر: