وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتط بیقی
philological
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتط بیقی
انگلیسی به فارسی
فلسفی
وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
انگلیسی به انگلیسی
• pertaining to linguistics, linguistic; of the study of literary works in order to verify their authenticity
جملات نمونه
1. The Philological Society is devoted to the scholarly study of language and languages.
[ترجمه ترگمان]جامعه philological به مطالعه علمی زبان و زبان اختصاص یافته است
[ترجمه گوگل]جامعه فلسفی به مطالعه علمی زبان و زبان اختصاص دارد
[ترجمه گوگل]جامعه فلسفی به مطالعه علمی زبان و زبان اختصاص دارد
2. Emotional education is the ultimate goal of philological teaching, while humanism the core of the former.
[ترجمه ترگمان]آموزش عاطفی هدف نهایی آموزش philological، در حالی که انسان گرایی هسته اصلی است
[ترجمه گوگل]آموزش عاطفی هدف نهایی آموزش تئوری فلسفی است، در حالیکه انسان گرایی هسته اصلی آن است
[ترجمه گوگل]آموزش عاطفی هدف نهایی آموزش تئوری فلسفی است، در حالیکه انسان گرایی هسته اصلی آن است
3. On the basis of philological and paleography evidence, he concluded its date is about the end of the third century A.
[ترجمه ترگمان]براساس شواهد philological و paleography، وی به این نتیجه رسید که تاریخ آن حدود پایان قرن سوم است
[ترجمه گوگل]براساس شواهد فلسفی و فلسفی، او تاریخ خود را در پایان قرن سوم قرن بیستم به پایان رسانده است
[ترجمه گوگل]براساس شواهد فلسفی و فلسفی، او تاریخ خود را در پایان قرن سوم قرن بیستم به پایان رسانده است
4. Professor Wang has made philological studies of the book The Spring and Autumn Annals.
[ترجمه ترگمان]پروفسور وانگ مطالعات philological درباره کتاب بهار و پاییز را انجام داد
[ترجمه گوگل]پروفسور وانگ مطالعات فنولوژیکی کتاب 'بهار و پاییز سالنها' را انجام داده است
[ترجمه گوگل]پروفسور وانگ مطالعات فنولوژیکی کتاب 'بهار و پاییز سالنها' را انجام داده است
5. Sun Yirang is a famous philological and ancient literal scholar in late Qing Dynasty.
[ترجمه ترگمان]سان Yirang یک scholar مشهور و ancient در دودمان Qing است
[ترجمه گوگل]Sun Yirang یک دانشمند معروف فیلمی و باستان شناسی باستان در سلسله اواخر چینگ است
[ترجمه گوگل]Sun Yirang یک دانشمند معروف فیلمی و باستان شناسی باستان در سلسله اواخر چینگ است
6. Kanwa dictionary is a main kind of Japanese philological dictionary.
[ترجمه ترگمان]فرهنگ لغت Kanwa نوع اصلی فرهنگ philological ژاپنی است
[ترجمه گوگل]فرهنگ لغت کانوا یک نوع اصلی از فرهنگ لغت فنلاندی ژاپنی است
[ترجمه گوگل]فرهنگ لغت کانوا یک نوع اصلی از فرهنگ لغت فنلاندی ژاپنی است
7. They present powerful philological authenticity, and have great research significance in the respects of Bibliography, Bibliology, Textual Criticism, deciphering classics and so on.
[ترجمه ترگمان]آن ها اصالت و اصالت philological را ارایه می کنند، و دارای اهمیت تحقیقاتی بزرگی در جنبه های کتابشناسی، Bibliology، نقد ادبی، رمزگشایی آثار کلاسیک و غیره هستند
[ترجمه گوگل]آنها معتبر بودن فنلاندی را ارائه می دهند و اهمیت تحقیق زیادی در مورد کتابشناسی، کتابشناسی، انتقادات متنی، رمزگشایی کلاسیک و غیره دارند
[ترجمه گوگل]آنها معتبر بودن فنلاندی را ارائه می دهند و اهمیت تحقیق زیادی در مورد کتابشناسی، کتابشناسی، انتقادات متنی، رمزگشایی کلاسیک و غیره دارند
8. All the repeatedly occurring infidelity among the translators is labeled as an act of treason by critics in the philological and structural linguistics paradigms of translation studies.
[ترجمه ترگمان]تمام بیوفایی آشکار در میان مترجمان به عنوان یک عمل خیانت توسط منتقدان در the philological و ساختاری مطالعات ترجمه شناخته می شود
[ترجمه گوگل]تمام متخلفان متداول در میان مترجمان، به عنوان یک عمل خیانت به وسیله منتقدان در پارادایم زبان شناسی و زبان شناسی ساختاری مطالعات ترجمه، نوشته شده است
[ترجمه گوگل]تمام متخلفان متداول در میان مترجمان، به عنوان یک عمل خیانت به وسیله منتقدان در پارادایم زبان شناسی و زبان شناسی ساختاری مطالعات ترجمه، نوشته شده است
9. You might, of course, do as many do - take the literary and philological course at the university.
[ترجمه ترگمان]البته، شما می توانید همان کار را انجام دهید - البته همان کار ادبی و philological را در دانشگاه انجام دهید
[ترجمه گوگل]مطمئنا، بسیاری از شما می توانید انجام دهید - دوره ادبی و فلسفی در دانشگاه را بپذیرید
[ترجمه گوگل]مطمئنا، بسیاری از شما می توانید انجام دهید - دوره ادبی و فلسفی در دانشگاه را بپذیرید
10. In the 21rt century, it is the first question to be thought for the philologist to develop the philological study of Yijing and other ancient books.
[ترجمه ترگمان]در قرن ۲۱، این اولین سوالی است که به عنوان philologist برای توسعه و توسعه philological philological و دیگر کتاب های باستانی در نظر گرفته می شود
[ترجمه گوگل]در قرن 21st، اولین سوال برای فلسفه برای توسعه مطالعات فنولوژیکی Yijing و سایر کتابهای باستانی است
[ترجمه گوگل]در قرن 21st، اولین سوال برای فلسفه برای توسعه مطالعات فنولوژیکی Yijing و سایر کتابهای باستانی است
11. To reform and select a reading teaching pattern is an important task of philological reform.
[ترجمه ترگمان]اصلاح و انتخاب الگوی تدریس خواندن، وظیفه مهمی در اصلاح philological است
[ترجمه گوگل]برای اصلاح و انتخاب الگوی تدریس خواندن، یک کار مهم از اصلاحات فنولوژیکی است
[ترجمه گوگل]برای اصلاح و انتخاب الگوی تدریس خواندن، یک کار مهم از اصلاحات فنولوژیکی است
12. It owns self characteristic. We can research a textbook from historical, pedagogical, sociological, ethnological and philological latitudes.
[ترجمه ترگمان]آن مالک خود مالکیت است ما می توانیم یک کتاب درسی را از عرض های تاریخی، آموزشی، جامعه شناختی، ethnological و philological بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]این خاصیت خود را دارد ما می توانیم کتاب های درسی را از طیف های تاریخی، آموزشی، جامعه شناختی، قومی و فنولوژیک بررسی کنیم
[ترجمه گوگل]این خاصیت خود را دارد ما می توانیم کتاب های درسی را از طیف های تاریخی، آموزشی، جامعه شناختی، قومی و فنولوژیک بررسی کنیم
13. So this article tries to study SyntacticAnalysis of Chuci from the philological perspective.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، این مقاله تلاش می کند تا SyntacticAnalysis Chuci را از دیدگاه philological مورد بررسی قرار دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، این مقاله سعی دارد سنتاکسی را از دیدگاه فنولوژیکی بررسی کند
[ترجمه گوگل]بنابراین، این مقاله سعی دارد سنتاکسی را از دیدگاه فنولوژیکی بررسی کند
پیشنهاد کاربران
philological ( زبانشناسی )
واژه مصوب: فقه اللغه ای
تعریف: مربوط به فقه اللغه|||متـ . لغت شناختی
واژه مصوب: فقه اللغه ای
تعریف: مربوط به فقه اللغه|||متـ . لغت شناختی
کلمات دیگر: