(عامیانه) کتاب راهنمای تلفن، دفتر حاوی شماره های تلفن
phone book
(عامیانه) کتاب راهنمای تلفن، دفتر حاوی شماره های تلفن
انگلیسی به فارسی
(کتاب) راهنمای تلفن، (دفتر حاوی) شمارههای تلفن
دفترچه تلفن
انگلیسی به انگلیسی
• telephone guide, index of telephone numbers listed by name and by type of business
a phone book is a book containing an alphabetical list of the names, addresses, and telephone numbers of the people in a town or area.
a phone book is a book containing an alphabetical list of the names, addresses, and telephone numbers of the people in a town or area.
جملات نمونه
1. I picked up the phone book and glanced through it.
[ترجمه ترگمان]دفتر تلفن را برداشتم و نگاهی به آن انداختم
[ترجمه گوگل]من کتاب تلفن را برداشتم و از طریق آن نگاه کردم
[ترجمه گوگل]من کتاب تلفن را برداشتم و از طریق آن نگاه کردم
2. Shall I go and get the phone book?
[ترجمه ترگمان]میشه برم دفتر تلفن رو بیارم؟
[ترجمه گوگل]من باید برویم و دفترچه تلفن را دریافت کنم؟
[ترجمه گوگل]من باید برویم و دفترچه تلفن را دریافت کنم؟
3. Searching a phone book, Lasher has found nearly 30 listings with the Sikora surname.
[ترجمه ترگمان]lasher در جستجوی یک دفترچه تلفن نزدیک به ۳۰ لیست با نام خانوادگی sikora پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]در جستجوی یک دفترچه تلفن، Lasher نزدیک به 30 لیست با نام Sikora پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]در جستجوی یک دفترچه تلفن، Lasher نزدیک به 30 لیست با نام Sikora پیدا کرده است
4. She called some Tonellis there out of the phone book, and one of them suggested that she contact me.
[ترجمه ترگمان]چند تا از آن ها را از دفتر تلفن بیرون آورد و یکی از آن ها پیشنهاد کرد که با من تماس بگیرد
[ترجمه گوگل]او برخی از Tonellis را از دفترچه تلفن خواند و یکی از آنها پیشنهاد کرد که با من تماس بگیرد
[ترجمه گوگل]او برخی از Tonellis را از دفترچه تلفن خواند و یکی از آنها پیشنهاد کرد که با من تماس بگیرد
5. And there didn't seem to be a phone book.
[ترجمه ترگمان]و به نظر نمی رسید که یک دفترچه تلفن باشد
[ترجمه گوگل]و به نظر نمی رسید یک دفترچه تلفن باشد
[ترجمه گوگل]و به نظر نمی رسید یک دفترچه تلفن باشد
6. Hicks moved the phone book out of her way.
[ترجمه ترگمان]دکتر هیکز دفترچه تلفن را ازسر راهش کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]هیکس کتاب تلفن را از مسیرش منتقل کرد
[ترجمه گوگل]هیکس کتاب تلفن را از مسیرش منتقل کرد
7. Nicola Hammond looked in the phone book.
[ترجمه ترگمان]نیکولا هموند در دفتر تلفن نگاه کرد
[ترجمه گوگل]نیکولا هاموند در دفترچه تلفن نگاه کرد
[ترجمه گوگل]نیکولا هاموند در دفترچه تلفن نگاه کرد
8. Grabbing the phone book, he leafed through, looking for the number of the nursing home.
[ترجمه ترگمان]کتاب تلفن را چنگ زد و دنبال شماره خانه سالمندان می گشت
[ترجمه گوگل]از دفترچه تلفن دست برداشت، او را از روی برگرداند، به دنبال تعداد خانه سالمندان
[ترجمه گوگل]از دفترچه تلفن دست برداشت، او را از روی برگرداند، به دنبال تعداد خانه سالمندان
9. We selected the agencies at random from the phone book.
[ترجمه ترگمان]ما آژانس ها را به طور تصادفی از دفترچه تلفن انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل]ما سازمان ها را به صورت تصادفی از دفترچه تلفن انتخاب کردیم
[ترجمه گوگل]ما سازمان ها را به صورت تصادفی از دفترچه تلفن انتخاب کردیم
10. Their addresses are in the phone book.
[ترجمه ترگمان]آدرس آن ها در دفترچه تلفن است
[ترجمه گوگل]آدرس آنها در دفترچه تلفن است
[ترجمه گوگل]آدرس آنها در دفترچه تلفن است
11. And their telephone numbers are listed in the phone book.
[ترجمه ترگمان]شماره تلفن آن ها در دفترچه تلفن ثبت شده است
[ترجمه گوگل]و شماره تلفن آنها در دفترچه تلفن فهرست شده است
[ترجمه گوگل]و شماره تلفن آنها در دفترچه تلفن فهرست شده است
12. I race to the phone book and. . . there he is.
[ترجمه ترگمان] من به دفتر تلفن می دوم و اون اونجاست
[ترجمه گوگل]من به دفترچه تلفن و او آنجاست
[ترجمه گوگل]من به دفترچه تلفن و او آنجاست
13. It's in the phone book.
[ترجمه ترگمان]در دفتر تلفن است
[ترجمه گوگل]این در دفترچه تلفن است
[ترجمه گوگل]این در دفترچه تلفن است
14. Elsewhere, see your phone book.
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، دفترچه تلفن خود را ببینید
[ترجمه گوگل]در جای دیگری، دفترچه تلفن خود را ببینید
[ترجمه گوگل]در جای دیگری، دفترچه تلفن خود را ببینید
15. Bag, there are business cards, phone book, and a small notebook computer and some clothes.
[ترجمه ترگمان]بگ اند، کارت های تجاری، دفترچه تلفن، و یک کامپیوتر نوت بوک و برخی لباس ها وجود دارند
[ترجمه گوگل]کیف، کارت های کسب و کار، دفترچه تلفن، و یک کامپیوتر کوچک و برخی از لباس ها وجود دارد
[ترجمه گوگل]کیف، کارت های کسب و کار، دفترچه تلفن، و یک کامپیوتر کوچک و برخی از لباس ها وجود دارد
کلمات دیگر: