کلمه جو
صفحه اصلی

sententiously


بطورموجزومغزدار، چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد

انگلیسی به فارسی

صادقانه


انگلیسی به انگلیسی

• sanctimoniously, self-righteously

جملات نمونه

1. 'Very well said, Tess! ' observed her father sententiously.
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، تس! پدرش با لحن قاطعی گفت:
[ترجمه گوگل]'خیلی خوب گفت، تس! پدرش را محکوم کرد

2. To speak tediously or sententiously; moralize.
[ترجمه ترگمان]به نظر من باید به طور کسل کننده ای حرف بزنیم
[ترجمه گوگل]برای سخن گفتن یا خدشه دار کردن؛ اخلاقی کردن

3. It is now twilight, " he announced sententiously. "
[ترجمه ترگمان]او با لحنی آموزنده اعلام کرد: \" در حال حاضر هوا تاریک است
[ترجمه گوگل]او اکنون گرگ و میش است ' '

4. The dissertation sententiously discusses the problems of full range feed-water control in low load condition which basing on analysis of feed-water characters.
[ترجمه ترگمان]این رساله در مورد مسائل مربوط به کنترل کامل آب - آب در شرایط بار پایین - که بر مبنای تجزیه و تحلیل نویسه های آب - آبی است بحث می کند
[ترجمه گوگل]در این پایاننامه، به شدت در مورد مشکلات کنترل کامل تغذیه در شرایط کم بار بحث می شود که بر اساس تجزیه و تحلیل کاراکترهای خوراک آب

5. 'It's never easy to serve two masters,' he said sententiously.
[ترجمه ترگمان]با لحن قاطعی گفت: برای خدمت به دو استاد کار آسانی نیست
[ترجمه گوگل]او گفت: 'هرگز آسان نیست که دو ارباب را خدمت کند '

6. Practice proved that, on one hand, algorithms combined with human-computer interaction provided with some advantage such as operated sententiously, applied reliably and restored effectively.
[ترجمه ترگمان]این روش اثبات می کند که از یک طرف، الگوریتم های ترکیب شده با تعامل انسان - کامپیوتر با برخی از مزایایی مانند sententiously کردن، به طور قابل اطمینانی بکار گرفته می شوند و به طور موثر بازسازی می شوند
[ترجمه گوگل]تمرین ثابت کرد که از یک طرف، الگوریتم های همراه با تعامل انسان و کامپیوتر با برخی از مزایای مانند عمل محکومانه، قابل اعتماد مورد استفاده قرار داده و به طور موثر بازسازی شده است

7. You should think of the consequences before you act. she concluded sententiously .
[ترجمه ترگمان]قبل از این که کاری کنی باید به عواقبش فکر کنی با لحن قاطعی چنین گفت:
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه عمل کنید، باید از عواقب آن فکر کنید او محکوم کرد

8. You should have thought of the consequences before you acted, " she concluded sententiously . "
[ترجمه ترگمان]وی با لحنی آموزنده چنین نتیجه گرفت: \" شما باید پیش از اقدام خود درباره عواقب آن فکر می کردید
[ترجمه گوگل]شما باید قبل از اینکه شما رفتار می کنید، فکر کرده باشید 'او محکوم به اعدام شد '

9. Thoughtcrime is a dreadful thing, old man, ' he said sententiously. 'It's insidious.
[ترجمه ترگمان]با لحن قاطعی گفت: ای مرد جرم، جرم جنایت است این یک توطئه است
[ترجمه گوگل]او گفت: 'محکومیت یک چیز بسیار خطرناک است، پیرمرد ' 'این موذی است

10. So it is not surprising that politically expedient assertions about China have become as American as fortune cookies, and as sententiously meretricious as the prophecies and advice these encase.
[ترجمه ترگمان]بنابراین تعجب آور نیست که اظهارات صحیح سیاسی در مورد چین به اندازه شیرینی های شانس آمریکایی و به عنوان ابتذال sententiously به عنوان the و نصیحت این افراد به حساب می آید
[ترجمه گوگل]بنابراین تعجب آور نیست که ادعاهای سیاسی در مورد چین به عنوان کوکی های ثروت آمریکایی تبدیل شده و به عنوان پیش شرطی و توصیه هایی که در این زمینه وجود دارد، به عنوان یک قاعده ی محکم و مؤثر است

پیشنهاد کاربران

از روی نصیحت


کلمات دیگر: