پرز اطراف گل های خاربن یا ژاژ، پر خار و خاشاک
thistledown
پرز اطراف گل های خاربن یا ژاژ، پر خار و خاشاک
انگلیسی به فارسی
پرز اطراف گلهای خاربن یا ژاژ، پر خار و خاشاک
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: the fluffy, seed-carrying down on the mature flower head of a thistle.
• down attached to the ripe head of the thistle plant
thistledown is the soft, white hairs that are attached to the seeds of thistles. thistledown allows the seeds to be carried by the wind.
thistledown is the soft, white hairs that are attached to the seeds of thistles. thistledown allows the seeds to be carried by the wind.
جملات نمونه
1. A thistledown floated into the bright phallus of the sunbeam and hovered over his face.
[ترجمه ترگمان]به سفیدی خورشید می درخشید و بر چهره او موج می زد
[ترجمه گوگل]یک خلط خلطی به فالوس روشن از نور خورشید شناور شد و روی صورتش حرکت کرد
[ترجمه گوگل]یک خلط خلطی به فالوس روشن از نور خورشید شناور شد و روی صورتش حرکت کرد
2. He blew a bit of thistledown from the still-wet surface of his picture.
[ترجمه ترگمان]او کمی دورتر از سطح خیس تصویر خود را فوت کرد
[ترجمه گوگل]او کمی از خاکستری از سطح خاک مرطوب تصویرش بیرون زد
[ترجمه گوگل]او کمی از خاکستری از سطح خاک مرطوب تصویرش بیرون زد
3. It comes without a whisper, quiet as thistledown, brushing the corner of a hillside garden.
[ترجمه ترگمان]بی آنکه آهسته باشند، به سفیدی برف بودند و گوشه یک باغ دامنه کوه را شانه می زدند
[ترجمه گوگل]این بدون هیچ زمزمه ای، آرام به عنوان thistledown، مسواک زدن گوشه باغ تپه ای
[ترجمه گوگل]این بدون هیچ زمزمه ای، آرام به عنوان thistledown، مسواک زدن گوشه باغ تپه ای
4. Still talking, their words tumbling like thistledown on the hot butterflied silence.
[ترجمه ترگمان]همچنان به سفیدی برف بودند، گویی به سفیدی برف بودند
[ترجمه گوگل]با این حال، صحبت کردن، کلمات خود را مانند صدای تیزهوشان در سکوت گرم پروانه
[ترجمه گوگل]با این حال، صحبت کردن، کلمات خود را مانند صدای تیزهوشان در سکوت گرم پروانه
5. It comes without a whisper, quiet as thistledown, brushing the comer of a hillside garden.
[ترجمه ترگمان]بی آنکه آهسته باشند به سفیدی برف بودند، به سفیدی برف بودند و گوشه یک باغ دامنه کوه را شانه می زدند
[ترجمه گوگل]بدون هیچ زمزمه ای، آرام به اندازه یخ زده، زرشکی از یک باغ تپه ای، می آید
[ترجمه گوگل]بدون هیچ زمزمه ای، آرام به اندازه یخ زده، زرشکی از یک باغ تپه ای، می آید
6. She was no lightweight,[sentence dictionary] yet he had lifted her as though she were thistledown.
[ترجمه ترگمان]او هیچ کم نداشت، با این حال او را چنان بلند کرده بود که گویی به سفیدی سفیدی است
[ترجمه گوگل]او سبک وزن نداشت، [واژه فرهنگ لغت] اما او او را به عنوان اینکه او thistledown را برداشت
[ترجمه گوگل]او سبک وزن نداشت، [واژه فرهنگ لغت] اما او او را به عنوان اینکه او thistledown را برداشت
7. It makes mock of your sound senses, and lays them in thistledown like fragile vessels.
[ترجمه ترگمان]این کار به مسخره کردن حس های قوی شما کمک می کند و آن ها را در thistledown مثل رگ های شکننده قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که صدای حواس خود را تکان دهد و آنها را در معرض انفجار قرار دهد، مانند انبار های شکننده
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که صدای حواس خود را تکان دهد و آنها را در معرض انفجار قرار دهد، مانند انبار های شکننده
8. It creeps in on a misty dawn and vanishes in the hot afternoon. It tiptoes through the treetops, rouging a few leaves, then rides a tuft of thistledown across the valley and away.
[ترجمه ترگمان]هوا مه آلود و مه آلود به نظر می رسد و بعد از ظهر داغ ناپدید می شود نوک پا از نوک درختان گذشت و چند برگ درخت از آن عبور کرد، سپس یک دسته از آن ها را در آن سوی دره رها کرد و از آن دور شد
[ترجمه گوگل]آن را در یک سحر مه آلود خزنده می کند و بعد از ظهر گرم می شود آن را از طریق درختان سرازیر می کند، چند برگ را می ریزد، و سپس یک قبر از خلیج فارس در دره و دور می رود
[ترجمه گوگل]آن را در یک سحر مه آلود خزنده می کند و بعد از ظهر گرم می شود آن را از طریق درختان سرازیر می کند، چند برگ را می ریزد، و سپس یک قبر از خلیج فارس در دره و دور می رود
9. Mrs. tittlemouse went on her way to a distant storeroom, to fetch cherry stones and thistledown seed for dinner.
[ترجمه ترگمان]خانم tittlemouse راه خود را به یک انبار بسیار دور انداخت تا سنگ cherry و سبزی سفیدی برای شام بیاورد
[ترجمه گوگل]خانم سحر و جادو رفت به راه خود را به یک انبار دوردست، برای آوردن سنگ گیلاس و دانه بذر برای شام
[ترجمه گوگل]خانم سحر و جادو رفت به راه خود را به یک انبار دوردست، برای آوردن سنگ گیلاس و دانه بذر برای شام
10. It tiptoes through the treetops, rouging a few leaves, then rides a tuft of thistledown across the valley and away.
[ترجمه ترگمان]نوک پاهایش از نوک درختان بالا می رود و چند برگ از برگ ها را پاک می کند و بعد دسته ای از گیاهان را در سرتاسر دره می کشد و از آنجا دور می شود
[ترجمه گوگل]آن را از طریق درختان سرازیر می کند، چند برگ را می ریزد، و سپس یک قبر از خلیج فارس در دره و دور می رود
[ترجمه گوگل]آن را از طریق درختان سرازیر می کند، چند برگ را می ریزد، و سپس یک قبر از خلیج فارس در دره و دور می رود
کلمات دیگر: